Dictiornary-Farsi | آخر خط ،پایان هستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 250 (14 milliseconds)

English	Persian
raw deal <idiom>	آخر خط ،پایان هستی


Search result with all words

extant	دارای هستی
realities	هستی اصلیت
realities	هستی
reality	هستی اصلیت
reality	هستی
objectivity	هستی واقعیت
existentialism	هستی گرایی
being	زمان حال فعل be to هستی
being	هستی
existence	هستی
existences	هستی
essence	هستی
existential	مربوط به هستی
cosmic	مربوط بعالم هستی
cosmic	مربوط به عالم هستی
nirvana	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
nirvanas	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
antitheist	منکر هستی خدا
atheistical	مبنی برانکار هستی خدا
corporality	هستی جسمانی تن
ens	هستی مطلق
esse	هستی
individuum	هستی تجزیه ناپذیر
individuum	هستی مطلق
inesse	دارای هستی واقعی
ingenerate	هستی دادن
metagnosticism	عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
ontological	وابسته به هستی شناسی
ontologist	هستی شناس
ontology	هستی شناسی
pre existence	هستی از پیش ازلیت
substantively	با داشتن هستی جداگانه
thou art	تو هستی
to bring existence	هستی دادن
to call into being	هستی دادن
to give being to	هستی بخشیدن
vivifier	هستی بخش
I want to swim ,are you on ?	اهلش هستی شنا کنیم ؟
You are stll a child in her eyes.	به چشم اوهنوز یک بچه هستی
Very funny ! Ha , ha , ha !	یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی )
What are you waiting for ?	معطل چه هستی ؟
Are you hungry?	تو گرسنه هستی؟
I appreciate your concern, but I'm fine.	خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
Let's see how much you can take. <idiom>	ببینیم چند مرد حلاج هستی. [اصطلاح روزمره]
All right?	سالم هستی؟
Is everything all right?	سالم هستی؟
I'm still not quite sure how good you are.	من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Are you still on the line?	هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still around?	هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
Other Matches

eol	پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminates	پایان دادن پایان یافتن
terminate	پایان دادن پایان یافتن
terminated	پایان دادن پایان یافتن
hexapod	شش پایان
finallist	پایان رس
windup	پایان
end	پایان
end all	پایان
end line	خط پایان
out <adv.>	پایان
finish line	خط پایان
termination	پایان
to sit out	تا پایان
initiator terminator	پایان ده
illimitable	بی پایان
illmitable	بی پایان
unbound	بی پایان
abyss	بی پایان
abysses	بی پایان
abysm	بی پایان
bourne	پایان
ends	پایان
decapoda	ده پایان
ended	پایان
finis	پایان
conclusions	پایان
infinite time	بی پایان
forever	بی پایان
foreverness	بی پایان
aeon	بی پایان
eternities	بی پایان
immortality	بی پایان
cessation	پایان
periods	پایان
eternity	بی پایان
eternality	بی پایان
conclusion	پایان
issue [outcome]	پایان
finality	پایان
sempiternity	بی پایان
perpetuity	بی پایان
eternity	بی پایان
period	پایان
fruition	پایان
ending	پایان
endings	پایان
finish	پایان
finishes	پایان
point	پایان
close	پایان
closer	پایان
closes	پایان
closest	پایان
limit	پایان
unfinished	بی پایان
endless	بی پایان
incessant	پی در پی بی پایان
interminate	بی پایان
never ending	بی پایان
never-ending	بی پایان
unending	بی پایان
inconclusive	بی پایان
rhizopod	ریشه پایان
sign off	پایان دادن به
termination date	تاریخ پایان
subjunction	افزایش در پایان
surcease	پایان استراحت
teleologist	پایان شناس
teleology	پایان شناسی
terminable	پایان یافتنی
placing judge	داور خط پایان
interminableness	پایان ناپذیری
jikan	پایان وقت
last a	دم اخر پایان
sustainable energy	انرژی بی پایان
myriapoda	هزار پایان
normal termination	پایان عادی
ominscience	دانش بی پایان
omniscience	دانش بی پایان
on side	پایان بازی
Finifugal <adj.>	تنفر از پایان
year-end	سال پایان
terminuse ad quem	نقطه پایان
do away with <idiom>	به پایان رساندن
follow through <idiom>	به پایان رساندن
run out (of something) <idiom>	به پایان رساندن
time out <idiom>	پایان وقت
turn out <idiom>	نتیجه ،پایان
Over and out!	پایان خبر !
Over and out!	پایان اعلان !
It's over.	به پایان رسید.
to bring to an end	به پایان رساندن
to come to a end	به پایان رسیدن
to see out	به پایان رساندن
to see through	به پایان رساندن
to turn out	به پایان رسیدن
wind up	پایان یافتن
wind up	پایان دادن
year-end	پایان سال
past	پایان یافته
theses	پایان نامه
sequels	نتیجه پایان
terminating	پایان دار
dissertations	پایان نامه
dissertation	پایان نامه
gastropod	شکم پایان
interminable	پایان ناپذیر
end of block	پایان یک بلوک
buzzers	زنگ پایان
get done with	به پایان رساندن
buzzer	زنگ پایان
atrocious	با شرارت بی پایان
conclusions	پایان یک چیز
finitude	پایان پذیری
eof	پایان فایل
eoj	پایان کارob
eternal	بی پایان دائمی
finishes	پایان مسابقه
finish	پایان مسابقه
endless	بدون پایان
endnote	پایان مدرک
endless loop	حلقه بی پایان
sequel	نتیجه پایان
unceasing	پایان ناپذیر
fineless	بی پایان کردن
thesis	پایان نامه
to get oven	به پایان رساندن
to go through with	به پایان رساندن
get through	به پایان رساندن
tapes	نوار خط پایان
abend	پایان غیرعادی
godspeed	پایان انجام
terminating	پایان بخش
over-	پایان یافتن
over	پایان یافتن
harvest home	پایان درو
come off	پایان مسابقه
inexhaustibility	پایان نا پذیری
taped	نوار خط پایان
tape	نوار خط پایان
conclusion	پایان یک چیز
termination	پایان یابی
termination	پایان دهی
end	پایان یک دور
end mark	علامت بی پایان
ended	پایان یک دور
eob	پایان یک بلوک
irredeemable	پایان ناپذیر
ends	پایان یک دور
get over	به پایان رساندن
on end <idiom>	بنظر به پایان رسیده
dash off <idiom>	سریعا به پایان رساندن
come to nothing <idiom>	باشکست به پایان رسیدن
and there an end.	و پایان وجود دارد.
make short work of something <idiom>	[به سرعت به پایان رساندن]
lift a blockade	محاصره را پایان دادن
chute	دالان پایان دوصحرانوردی
wires	خط اغاز یا پایان مسابقه
wire	خط اغاز یا پایان مسابقه
crashingly	پایان عملیات کامپیوتر
crashing	پایان عملیات کامپیوتر
crashes	پایان عملیات کامپیوتر
crash	پایان عملیات کامپیوتر
periods	نقطه پایان جمله
period	نقطه پایان جمله
chutes	دالان پایان دوصحرانوردی
continuous	بدون پایان یابدون قط عی
to be over something	به پایان رسیدن چیزی
crashed	پایان عملیات کامپیوتر
interminably	بطور پایان ناپذیر
terminals	واقع در نوک پایان
terminal	واقع در نوک پایان
final whistle	سوت پایان [ورزش]
grallatorial	وابسته به دراز پایان
exit interview	مصاحبه پایان خدمت
zazen	پایان استراحت نشسته
post fix	در پایان واژه چسباندن
postlude	قطعه موسیقی پایان
postseason	بعد از پایان فصل
get through	به پایان رساندن گذراندن
terminating symbol	نماد پایان بخش
to sing out	با اوازبه پایان رساندن
year-end	وابسته به پایان سال
full point	نقطه پایان جمله
i am through with my work	کارم به پایان رسید
d. certificate	ورقه پایان خدمت
teleologic	وابسته به پایان شناسی
finish yarn	نوار پایان مسابقه
sit out	تا پایان چیزی نشستن
finish tape	نوار پایان مسابقه
point fund	پاداش پایان فصل
hole	سوراخ در پایان هر بخش گلف
holed	سوراخ در پایان هر بخش گلف
holes	سوراخ در پایان هر بخش گلف
holing	سوراخ در پایان هر بخش گلف
thetical	وابسته به یا شامل پایان نامه
thetic	وابسته به یا شامل پایان نامه
dTnouements	پایان نمایش نتیجه عمل
denouements	پایان نمایش نتیجه عمل