English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
English Persian
They I got confused . آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
Other Matches
blind mans buff ازمن داری
my p متصدی پیش ازمن
my p شخص پیش ازمن
He turned away from me . ازمن روی گرداندن
he is years senior to me اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
Have I committed a blunder? آیا خطائی ازمن سر زده است ؟
he did it worse than i ازمن بدتران کار را انجام داد
as ... as <adv.> آنقدر... که
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
I was so tired that … آنقدر خسته بودم که ...
He drank himself to death. آنقدر مشروب خورد تامرد
She had the never to say. . . آنقدر پررو بود که گفت ...
I kept saying it tI'll I was blue in the face. آنقدر گفتم با زبانم مودرآورد
She talked tI'll she was blue in the face . آنقدر حرف زد که زبانش مودرآورد
She wept herself to sleep . آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
He wears his socks into holes . آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
The exam was too easy for words . امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
to scare the living daylights out of somebody کسی را آنقدر بترسانند که زهره اش بترکد
My tea isnt cool enough to drink. چایی ام آنقدر خنک نشده که بخورم
He threatened to thrash the life out of me . تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
to be at a loss as to what to advise آنقدر بهت زده بودن که نتوانند نصیحتی بدهند
to beat the egg-white until it is stiff سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
talk someone's ear off <idiom> آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native . فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
he was refused employment کردند
The trees are in bloom . درختها گه کردند
they put their heads together با هم مشورت کردند
they proclaimed him sovereign اعلان کردند
they mulcted him او را جریمه کردند
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
It was required of me . They imposed it on me . آنرا به من تکلیف کردند
what a ready welcome i found! چه حسن استقبالی از من کردند !
they had words باهم نزاع کردند
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
They pinched my keys. کلیدهایم رابلند کردند
they put up a good fight جنگ خوبی کردند
They were talking in Spanish . بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
They changed seats . صندلی هایشان را با هم عوض کردند
its was extended مدت اعتبارانرا دراز کردند
The kids stamped on the ants . بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
bombers raided the city بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
His path was strewn with flowers . مقدم اورا گلباران کردند
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
the house was highly rated خانه رازیاد تقویم کردند
They beat each other black and blue. همدیگر را خونین ومالین کردند
they poured toward that city سوی ان شهر هجوم کردند
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
We sent for the doctor. برای ما این دکتر را صدا کردند.
Fatimid [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
I had my car broken into last week. هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
The soldirs leg was amputated . پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
the exercised thier veto انها حق وتوی خود را اعمال کردند
bombers raided the city بمب افگن هابران شهرحمله کردند
They shook hand and made up. با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
he paid through the nose زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
They searched the whole town . تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
he was engagedon probation بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
He was framed. برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
hungry as a hunter <idiom> آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
they howled the speaker down سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
corinthian brass or bronze یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
inns of chancery عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
knickerbocker زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
The bandits stripped him of all his belongines . دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets . هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone. چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Boers سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Boer سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
myrmidon یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
Quantel شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
mohock تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
She procrastinated until it was too late . آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
generations کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs. ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
brian kellogg پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
for two weeks جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com