English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
convertible آنچه قابل تبدیل است
convertibles آنچه قابل تبدیل است
Other Matches
expandable آنچه قابل گسترش باشد
exchangeable آنچه قابل تغییر است
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
flexible آنچه قابل تغییر است
transportable آنچه قابل حمل است
removable آنچه قابل جابجایی است
alterable آنچه قابل تغییر است
audible آنچه قابل شنیدن است
controllable آنچه قابل کنترل است
computable آنچه قابل محاسبه است
chargeable آنچه قابل شارژ است
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
extensible آنچه قابل گسترش است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
variable آنچه قابل تغییر است
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
variables آنچه قابل تغییر است
visible آنچه قابل دیدن است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
quantifiable آنچه قابل شمارش است
movable آنچه قابل حرکت است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
downloadable آنچه قابل بار کردن است
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
erasable آنچه قابل پاک شدن است
available آنچه قابل دستیابی یا خرید است
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
visuals آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
users آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
manageable آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
user آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
selectable آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
alternative آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
alternatives آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
visual آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
visually آنچه دیده میشود یا قابل دیدن است
audio مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
transmutable قابل تبدیل
interconvertible قابل تبدیل
transmutative قابل تبدیل
convertible قابل تبدیل
convertibles قابل تبدیل
interchangeable قابل تبدیل
saponifiable قابل تبدیل بصابون
pulverizable قابل تبدیل به پودر
convertibles قابل تسعیر و تبدیل
convertible قابل تسعیر و تبدیل
catch penny قابل تبدیل به پول
liquefiable قابل تبدیل به مایع
pulverable قابل تبدیل به پودر
convertible currency ارز قابل تبدیل
vitrifiable قابل تبدیل به شیشه
ne varirtur غیر قابل تبدیل
convertible money پول قابل تبدیل
relocatable آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
luminous energy نیروی قابل تبدیل بنور
couchette نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
transformative قابل تبدیل دگرگون شونده
negotiable قابل تبدیل به پول نقد
couchettes نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
vitrifiable قابل تبدیل بحالت زجاجی
commutable دگرگونی پذیر قابل تبدیل
inconvertible currency ارز غیر قابل تبدیل
insolvable غیر قابل تبدیل به پول نقد
incommutable تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
binder را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packets شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
packet شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
bondable قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
convertible پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertibles پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
sound تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounds تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
soundest تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
digitize تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
decompression تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
converter وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
convertor وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
quantizer وسیله تبدیل سیگنال ورودی آنالوگ به عددی که توسط کامپیوتر قابل پردازش است
images وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
analog وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanners وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanner وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
readers وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
reader وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
analogue ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
optical وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
mouse برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
magnetic tape ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
magnetic tapes ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
illiquid غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
documenting وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
digitizer مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
coupler وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
circulating آنچه به راحتی می چرخد
authentic آنچه درست است
constant آنچه تغییر نمیکند
used آنچه جدید نیست
producing آنچه تولید میکند
constants آنچه تغییر نمیکند
unwanted آنچه لازم نیست
biased آنچه اریب دارد
knowledge آنچه دانسته است
exclusive آنچه شامل نمیشود
lightweight آنچه سنگین نیست
lightweights آنچه سنگین نیست
protective آنچه حافظت میکند
previous آنچه زودتر رخ میدهد
incoming آنچه از خارج می آید
auxiliaries آنچه کمک میکند
contiguous آنچه اثر می گذارد
auxiliary آنچه کمک میکند
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
circular آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
immediate آنچه یکباره اتفاق افتد
unedited آنچه ویرایش نشده است
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
availability آنچه به آسانی بدست آید
malfunctioned آنچه درست کار نکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com