English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
malfunction آنچه کامل کار نکند
malfunctioned آنچه کامل کار نکند
malfunctions آنچه کامل کار نکند
Other Matches
malfunctions آنچه درست کار نکند
malfunction آنچه درست کار نکند
malfunctioning آنچه خوب کار نکند
malfunctioned آنچه درست کار نکند
finished آنچه کامل شده است
modelled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
models آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
modeled آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
quamdiu bene se gesserit تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
God (Heaven) forbid! خدا نکند !
god defend خدا نکند
heaven f. خدا نکند
absit omen خدا نکند
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
polarities و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse. سگ کیست که قبول نکند
polarity و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
You are not pulling my leg , are you ? نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
inerrably چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
permissible velocity حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
She wI'll be a loser if she refuses. اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
the eye is bigger than the belly <proverb> نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
back level نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
defaults مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
default مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
defaulting عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
viruses هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeships دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliaries آنچه کمک میکند
authentic آنچه درست است
producing آنچه تولید میکند
biased آنچه اریب دارد
circular آنچه در یک دایره می چرخد
previous آنچه زودتر رخ میدهد
unwanted آنچه لازم نیست
lightweight آنچه سنگین نیست
lightweights آنچه سنگین نیست
auxiliary آنچه کمک میکند
used آنچه جدید نیست
protective آنچه حافظت میکند
incoming آنچه از خارج می آید
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
knowledge آنچه دانسته است
constants آنچه تغییر نمیکند
contiguous آنچه اثر می گذارد
constant آنچه تغییر نمیکند
circulating آنچه به راحتی می چرخد
exclusive آنچه شامل نمیشود
approximating آنچه تقریبا درست است
simpler آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
simple آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
prior آنچه قبلاگ رخ داده است
durable آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
simplest آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
convertibles آنچه قابل تبدیل است
convertible آنچه قابل تبدیل است
relative آنچه با دیگری مقایسه شود
movable آنچه قابل حرکت است
requirements آنچه مورد نیاز است
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
quantifiable آنچه قابل شمارش است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
chargeable آنچه قابل شارژ است
variable آنچه قابل تغییر است
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
commonest آنچه اغلب اتفاق میافتد
audible آنچه قابل شنیدن است
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
distant آنچه در محلی قرار دارد
preformatted آنچه فرمت شده باشد
commoners آنچه اغلب اتفاق میافتد
valuing آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
residual آنچه در پشت سر باقی می ماند
alterable آنچه قابل تغییر است
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
removable آنچه قابل جابجایی است
dependent آنچه به دلیلی متغیر است
value آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
roundest آنچه در دایره حرکت میکند
visible آنچه قابل دیدن است
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
availability آنچه به آسانی بدست آید
flexible آنچه قابل تغییر است
thirds آنچه بعد از دومین می آید
third آنچه بعد از دومین می آید
transportable آنچه قابل حمل است
unedited آنچه ویرایش نشده است
differentials آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential آنچه اختلاف را نشان میدهد
exchangeable آنچه قابل تغییر است
expandable آنچه قابل گسترش باشد
extensible آنچه قابل گسترش است
characteristically آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic آنچه مخصوص یا ویژه است
clear آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears آنچه به سادگی فهمیده میشود
round آنچه در دایره حرکت میکند
immediate آنچه یکباره اتفاق افتد
continual آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
common آنچه اغلب اتفاق میافتد
computable آنچه قابل محاسبه است
identity آنچه کسی یا چیزی است
maskable آنچه نادیده گرفتنی است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
identities آنچه کسی یا چیزی است
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
electric آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient آنچه که خوب کار میکند
controllable آنچه قابل کنترل است
variables آنچه قابل تغییر است
frequents آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
heuristic آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
magnets آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
unconditional آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
alternated آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
centralized آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
contents محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
alternates آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
selective آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
optional آنچه قابل انتخاب شدن باشد
continuous آنچه بدون توقف ادامه یابد
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
downloadable آنچه قابل بار کردن است
selectively آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
pre- آنچه قبلا توافق شده است
pre آنچه قبلا توافق شده است
preventive آنچه مانع رویدادن چیزی شود
easy to use آنچه قابل فهم و انجام باشد
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
erasable آنچه قابل پاک شدن است
frequenting آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
impulsive آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
available آنچه قابل دستیابی یا خرید است
Except what is mentioned in paragraph 3. باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specifying بیان واضح آنچه نیاز است
additional آنچه جمع شده یا اضافه است
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
accidental آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
ambiguities آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity آنچه به روشنی تعریف نشده است
undetected آنچه تشخیص داده نشده است
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
damaged آنچه آسیب یا رنج دیده است
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com