Dictiornary-Farsi | ابراز صمیمیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 76 (5 milliseconds)

English	Persian
empressement	ابراز صمیمیت


Other Matches

intimity	صمیمیت
heartiness	صمیمیت
confidence	صمیمیت
cordiality	صمیمیت
confidences	صمیمیت
intimacy	صمیمیت
sincerity	صمیمیت
togetherness	صمیمیت
inwarness	صمیمیت اشنایی
devotion	صمیمیت هواخواهی
heartfelt	از روی صمیمیت
hollowness	عدم صمیمیت
insincerity	عدم صمیمیت
disingenuous	دورو بدون صمیمیت
communion	ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
yeoman's service	خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
manifestation	ابراز
irreticence	ابراز
revelations	ابراز
revelation	ابراز
manifestations	ابراز
proposals	ابراز
proposal	ابراز
divulging	ابراز کردن
express	ابراز کردن
divulges	ابراز کردن
evince	ابراز کردن
expressing	ابراز کردن
expresses	ابراز کردن
expressed	ابراز کردن
merriment	ابراز شادی
evinces	ابراز کردن
evinced	ابراز کردن
presentation of evidance	ابراز دلیل
divulge	ابراز کردن
lay bare	ابراز کردن
divulged	ابراز کردن
irreticent	ابراز کننده
evincing	ابراز کردن
self assertiveness	ابراز وجود
certificate of achievement	مدرک ابراز لیاقت
certificate of capacity	مدرک ابراز لیاقت
heart goes out to someone <idiom>	ابراز احساسات کردن
impemitently	بدون ابراز پشیمانی
professing	ابراز ایمان کردن
profess	ابراز ایمان کردن
expression	ابراز کلمه بندی
professes	ابراز ایمان کردن
expressions	ابراز کلمه بندی
scope for one's energies	میدان برای ابراز فعالیت
evinces	معلوم کردن ابراز داشتن
evinced	معلوم کردن ابراز داشتن
evince	معلوم کردن ابراز داشتن
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
evincing	معلوم کردن ابراز داشتن
exhibiting	ارائه دادن ابراز کردن
exhibits	ارائه دادن ابراز کردن
exhibit	ارائه دادن ابراز کردن
displays	نشان دادن ابراز کردن
displaying	نشان دادن ابراز کردن
displayed	نشان دادن ابراز کردن
display	نشان دادن ابراز کردن
exhibited	ارائه دادن ابراز کردن
holy cow ! [holy smoke !] <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
Everyone sends their regards to you.	همه بهت ابراز ارادت کردن.
citation	تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
Holy moly! <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
citations	تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
self expression	ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
brainstorming	گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
ideology	بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies	بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
presumption hominis	قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند