Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
canal	ابراه ساختن
canals	ابراه ساختن
Other Matches
channels	ابراه
canals	ابراه
waterways	ابراه
waterway	ابراه
canal	ابراه
channelled	ابراه
channel	ابراه
channeled	ابراه
channeling	ابراه
canalization	ابراه سازی
canal	کاریز ابراه
inland waterway	ابراه داخلی
suez canal	ابراه سوئز
canals	کاریز ابراه
canaliculate	ابراه مانند
canalize	ایجاد ابراه کردن
inland waterway bill of lading	بارنامه ابراه داخلی
lay-by	ذخیره کردن ابراه عریض
lay by	ذخیره کردن ابراه عریض
lay-bys	ذخیره کردن ابراه عریض
inland waterway consignment note	صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
put up	ساختن
construct	ساختن
upgrades	ساختن
constructed	ساختن
upgraded	ساختن
constructing	ساختن
upgrading	ساختن
miscreate	بد ساختن
fabricates	ساختن
create	ساختن
creates	ساختن
creating	ساختن
fabricated	ساختن
fabricating	ساختن
pills	حب ساختن
pill	حب ساختن
upgrade	ساختن
fashioning	مد ساختن
fashions	مد ساختن
pellet	حب ساختن
bulid	ساختن
carbonize	کک ساختن
confect	ساختن
fabrication	ساختن
fashioned	مد ساختن
fashion	مد ساختن
compose	ساختن
put-up	ساختن
build	ساختن
buildings	ساختن
invents	ساختن
inventing	ساختن
invented	ساختن
invent	ساختن
manufactures	ساختن
makes	ساختن
dree	ساختن با
to t. up	ساختن
indite	ساختن
constructs	ساختن
builds	ساختن
manufactured	ساختن
manufacture	ساختن
make	ساختن
composes	ساختن
mint	ساختن
unifying	تک ساختن
remake	از نو ساختن
unify	تک ساختن
unifies	تک ساختن
produces	ساختن
upbuild	ساختن
minting	ساختن
mints	ساختن
produced	ساختن
forborne	ساختن با
produce	ساختن
bridges	پل ساختن
to get along	ساختن
bridged	پل ساختن
generating	ساختن
generates	ساختن
idolize	بت ساختن
idolising	بت ساختن
bridge	پل ساختن
idolises	بت ساختن
minted	ساختن
generate	ساختن
to go in with	ساختن با
idolised	بت ساختن
generated	ساختن
fabricate	ساختن
remakes	از نو ساختن
idolizing	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolized	بت ساختن
to make away	ساختن
to make a shift	ساختن
set up	ساختن
notified	اگاه ساختن
discovers	مکشوف ساختن
maximizing	بیشینه ساختن
notifies	اگاه ساختن
discovering	مکشوف ساختن
produced	ساختن محصول
diversifying	گوناگون ساختن
diversify	گوناگون ساختن
disables	ناتوان ساختن
disabling	ناتوان ساختن
diversifies	گوناگون ساختن
produces	ساختن محصول
diversified	گوناگون ساختن
disable	ناتوان ساختن
produce	ساختن محصول
notify	اگاه ساختن
notifying	اگاه ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
outrages	بی حرمت ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
familiarised	اشنا ساختن
familiarises	اشنا ساختن
familiarising	اشنا ساختن
familiarize	اشنا ساختن
familiarized	اشنا ساختن
familiarizes	اشنا ساختن
familiarizing	اشنا ساختن
nauseate	متنفر ساختن
denigration	سیاه ساختن
nauseates	متنفر ساختن
ensconce	استحکامات ساختن
reconciling	راضی ساختن
reconciles	راضی ساختن
reconcile	راضی ساختن
gaunt	زننده ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
discovered	مکشوف ساختن
discover	مکشوف ساختن
sepulchers	قبر ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
sepulchres	قبر ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
subverting	واژگون ساختن
subverts	واژگون ساختن
nauseated	متنفر ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
interring	مدفون ساختن
sepulchre	قبر ساختن
maximizes	بیشینه ساختن
substantiating	مستند ساختن
rescind	باطل ساختن
necessitate	ناگزیر ساختن
rescinding	باطل ساختن
internalization	درونی ساختن
disturbs	مضطرب ساختن
rescinds	باطل ساختن
relieve	بر جسته ساختن
disturb	مضطرب ساختن
minimizing	کمینه ساختن
minimizes	کمینه ساختن
relieves	بر جسته ساختن
minimized	کمینه ساختن
minimize	کمینه ساختن
necessitated	ناگزیر ساختن
necessitates	ناگزیر ساختن
discourages	بی جرات ساختن
substantiates	مستند ساختن
substantiated	مستند ساختن
substantiate	مستند ساختن
denuding	عاری ساختن
denudes	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
snarls	خشمگین ساختن
snarling	خشمگین ساختن
snarled	خشمگین ساختن
snarl	خشمگین ساختن
necessitating	ناگزیر ساختن
discourage	بی جرات ساختن
relieving	بر جسته ساختن
humidified	مرطوب ساختن
humidifies	مرطوب ساختن
vitiating	ناپاک ساختن
wet	مرطوب ساختن
insures	مطمئن ساختن
wets	مرطوب ساختن
wetted	مرطوب ساختن
ensures	مطمئن ساختن
wettest	مرطوب ساختن
ensured	مطمئن ساختن
ensure	مطمئن ساختن
maximised	بیشینه ساختن
maximises	بیشینه ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com