Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
grouted alluvium
ابرفت تزریق شده
Other Matches
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
alluvium
ابرفت
alluvion
ابرفت
alluvial deposit
ابرفت
illuviation
ابرفت
dislodging of sediment
ابرفت کشانی
diluvium
ابرفت کهن
river drift
ابرفت کهن
river drift
کهن ابرفت
silting
ابرفت انباری
silting up
ابرفت انباری
aggradation
ابرفت گذاری
injections
تزریق ها
transfusions
تزریق
intinction
تزریق
jab
[colloquial]
تزریق
injective function
تزریق
jab
[British]
[colloquial]
تزریق
mud injection
تزریق گل
mud grouting
تزریق گل
low level injection
تزریق کم
transfusion
تزریق
spraying
تزریق
sprayed
تزریق
sprays
تزریق
injection
تزریق
spray
تزریق
shots
تزریق
shot
تزریق
infusion
تزریق
infusions
تزریق
injection capacity
فرفیت تزریق
immit
تزریق کردن
grouting gallery
دالان تزریق
grouting galleries
مجاری تزریق
grout hole
سوراخ تزریق
sprays
تزریق کردن
fule injection
تزریق سوخت
grout curtain
پرده تزریق
vaccinophobia
تزریق هراسی
gas injection
تزریق بنزین
grout hole
چاه تزریق
clay grouting
تزریق خاک رس
spraying
تزریق کردن
injection efficiency
بازده تزریق
spary gun
تلمبه تزریق
perfusion
تزریق وریدی
perfuse
تزریق کردن
spray
تزریق کردن
metal spraying
تزریق فلزی
injector
الت تزریق
spartter
تزریق کننده
sprayed
تزریق کردن
intake well
چاه تزریق
spartter loss
تلف تزریق
inspirator
تزریق کننده
injector valve
سوپاپ تزریق
spary gun
پیستوله تزریق
injector
تزریق کننده
injection point
نقطه تزریق
injection of money
تزریق پول
injection level
سطح تزریق
injection grid
شبکه تزریق
pilot injection
تزریق مقدماتی
injecting
تزریق کردن
syringes
تزریق کردن
inject
تزریق کردن
injected
تزریق کردن
guns
دستگاه تزریق
gun
دستگاه تزریق
injects
تزریق کردن
syringe
تزریق کردن
blast injection engine
موتور تزریق دم
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
chemical injection
تزریق شیمیایی
chemical grouting
تزریق شیمیایی
blanket grouting
تزریق سطحی
drilled grout hole
سوراخ تزریق
drilled grout hole
چاه تزریق
cement grouting
تزریق سیمان
needles
با سوزن تزریق کردن
needled
با سوزن تزریق کردن
jetting tube
لوله تزریق در حفاری
needle
با سوزن تزریق کردن
hypo
تزریق زیر جلدی
concrete gun
دستگاه تزریق بتن
flame spray
تزریق کردن شعلهای
petrol injection motor
موتور تزریق بنزینی
petrol injection pump
پمپ تزریق بنزین
injection
داروی تزریق کردنی
iodize
یود تزریق کردن
grease injector
تزریق کننده گریس
transfusions
رسوخ تزریق خون
gas injection method
روش تزریق گاز
grouting
تزریق دوغاب سیمان
transfusion
رسوخ تزریق خون
airless solid injection
تزریق بدون کمپرسور
injection timing
تنظیم مقدار تزریق
needling
با سوزن تزریق کردن
hypodermic
تزریق زیر جلدی
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
hypodermics
تزریق زیر جلدی
injector pump
پمپ تزریق سوخت
transfuse
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
throwin
در دنده انداختن تزریق کردن
transfusable
قابل تزریق در جسم دیگری
transfusible
قابل تزریق در جسم دیگری
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
hypo
سوزن تزریق زیر جلدی
blast furnace gun
وسیله تزریق کوره بلند
wet take off
برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
mainlined
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up
<idiom>
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
hypodermic
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
mainline
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hyodermic needle
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
injector
وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
low level injection efficiency
ضریب بهره تزریق در سطح پایین
emulsion injection
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
wet rating
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
contra injection
تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
alumetize
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
scopolamine
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
instill
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com