Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
Other Matches
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
up
بالا
overtone
بالا تن
up
رو به بالا
headwater
بالا اب
overtones
بالا تن
up stairs
بالا
up there
ان بالا
upside
بالا
highs
بالا
highest
بالا
high
بالا
upped
رو به بالا
upping
بالا
ascendancy
بالا
aloft
بالا
aweigh
بالا
superincumbent
از بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
ascendency
بالا
upping
رو به بالا
top
بالا
upper
بالا
on high
در بالا
outreach
بالا
at a great age
در سن بالا یی
lever bridge
پل بالا رو
overhead
سر بالا
overhead
بالا
uppermost
از بالا
above
در بالا
atop
بالا
balcony
لژ بالا
gallery
لژ بالا
over
بالا
galleries
لژ بالا
over-
بالا
upped
بالا
upper limit
حد بالا
balconies
لژ بالا
aspire
بالا رفتن
upgraded
بالا بردن
upgrade
بطرف بالا
upgrade
از درجه بالا
upgrade
بالا بردن
upward rotation
چرخش رو به بالا
upward motion
حرکت رو به بالا
abovestairs
طبقه بالا
upgraded
از درجه بالا
booster
بالا برنده
hoist
بالا کشیدن
boosters
بالا برنده
rally
بالا بردن قی مت
rallies
بالا بردن قی مت
upwards
بطرف بالا
rallied
بالا بردن قی مت
upgrading
بطرف بالا
upgrading
از درجه بالا
upgrading
بالا بردن
upgrades
بطرف بالا
upgrades
از درجه بالا
upgrades
بالا بردن
upgraded
بطرف بالا
ascending
بالا رونده
to bring up
بالا اوردن
highlighted
نور بالا
highlight
نور بالا
oversize
سایز بالا
top down
از بالا به پایین
top-down
از بالا به پایین
spoke bone
زند بالا
spec
مشخصات بالا
tossing
بالا انداختن
toss
بالا انداختن
pukes
بالا اوردن
puked
بالا اوردن
puke
بالا اوردن
lifts
بالا بردن
tossed
بالا انداختن
lifts
بالا دادن
highlights
نور بالا
at the utmost
دست بالا
ascensive
بالا رونده
they were filfty at the outsid
دست بالا
the upper storey
اشکوب بالا
puking
بالا اوردن
upward flow
جریان رو به بالا
the above figures
ارقام بالا
talll
بلند بالا
upward compatible
همساز رو به بالا
hoist
بالا بردن
atop
بطرف بالا
surmountable
بالا قرارگرفتنی
upward
بطرف بالا
upper classes
طبقه بالا
upper class
طبقه بالا
ascendance
بالا رفتن
ascendent
بالا رونده
lifts
جر ثقیل بالا بر
upheavals
بالا امدن
aspiring
بالا رفتن
uprear
بالا بردن
aspires
بالا رفتن
aspired
بالا رفتن
upper beam
تیر بالا
uplifter
بالا برنده
upriser
بالا رونده
tosses
بالا انداختن
heaved
بالا کشیدن
radius
زند بالا
all-time
بالا یا پایینترین حد
uplifts
بالا بردن
embezzling
بالا کشیدن
embezzles
بالا کشیدن
embezzled
بالا کشیدن
escalating
بالا گرفتن
escalates
بالا گرفتن
upheaval
بالا امدن
upper bound
کران بالا
chock-a-block
بالا کشیده
escalate
بالا گرفتن
promoting
بالا بردن
promotes
بالا بردن
promoted
بالا بردن
promote
بالا بردن
elevating
بالا بردن
elevates
بالا بردن
elevate
بالا بردن
Mts
بالا رفتن
Mt
بالا رفتن
upraise
بالا بردن
escalated
بالا گرفتن
embezzle
بالا کشیدن
up and down
بالا و پایین
unfield
میدان بالا
raises
بالا بردن
to set in
بالا امدن
to puff up
بالا امدن
Please come up .
بفرمائید بالا
to puff out
بالا امدن
soared
بالا رفتن
soar
بالا رفتن
shoot-outs
بالا جستن
shoot-out
بالا جستن
shoot out
بالا جستن
shoot forth
بالا جستن
to fetch up
بالا اوردن
to cast the g.
بالا اوردن
heave
بالا کشیدن
raises
بالا کشیدن
raise
بالا کشیدن
raise
بالا بردن
toss your oars
پارو بالا
topsides
قسمت بالا
raising
بالا اوردن
uplift
بالا بردن
topside
قسمت بالا
topmast
دکل بالا
hoists
بالا کشیدن
high-class
از طبقات بالا
jack
بالا بردن
jacks
بالا بردن
hoists
بالا بردن
top pour
ریختن از بالا
top cast
ریختن از بالا
hoisted
بالا کشیدن
top carriage
قنداق بالا
hoisted
بالا بردن
lifting device
ابزار بالا بر
jack up
بالا بردن
it comes from above
از بالا می آید
intumesce
بالا امدن
upping
بالا بردن
upped
بالا بردن
soars
بالا رفتن
up
بالا بردن
high wing
بال بالا
high voltage
ولتاژ بالا
joo chin pyon soon koot
کف دست بالا
long precision
با دقت بالا
climbs
بالا کشیدن
to tilt up
به بالا تا زدن
climbing
بالا کشیدن
to turn up
[collar]
به بالا تا زدن
climbed
بالا کشیدن
climb
بالا کشیدن
to fold up
به بالا پیچیدن
to hinge up
به بالا پیچیدن
to tilt up
به بالا پیچیدن
to turn up
[collar]
به بالا پیچیدن
on stilts
بالا ایستاده بل
mountant
بالا رونده
tweaks
بالا بردن
heave in
بالا کشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com