Dictiornary-Farsi | ابرو خوشنامی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 81 (5 milliseconds)

English	Persian
reputation	ابرو خوشنامی
reputations	ابرو خوشنامی


Other Matches

to tarnish something [image, status, reputation, ...]	چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
dishonorable	بی ابرو
accolade	خط ابرو
low dwon	بی ابرو
brow	ابرو
reputations	ابرو
reputation	ابرو
accolades	خط ابرو
creditability	ابرو
gutters	ابرو
low-down	بی ابرو
low down	بی ابرو
dishonourable	بی ابرو
eyebrow	ابرو
prestige	ابرو
eyebrows	ابرو
apt words	ابرو
gutter	ابرو
street gutter	ابرو
canals	ابرو
brace	خط ابرو
braced	خط ابرو
canal	ابرو
ditch	ابرو
credits	ابرو
crediting	ابرو
ditched	ابرو
credited	ابرو
wash out	ابرو
watercourse	ابرو
brows	ابرو
credit	ابرو
ditches	ابرو
bristling	ابرو
not to stir an eyelid	خم به ابرو نیاوردن
gutter	ابرو شیروانی
superciliary	مربوط به ابرو
box gutter	ابرو صندوقهای
honor	ابرو ناموس
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.	خم به ابرو نیاوردن
weephole	ابرو دیوار
what impaired his reputation	چه چیز به ابرو
wash out	شیار ابرو
aqua	ابرو عرق
indignity	هتک ابرو
channels	ابرو ابراهه
channelled	ابرو ابراهه
channeling	ابرو ابراهه
channeled	ابرو ابراهه
channel	ابرو ابراهه
hips	ابرو درهای
hip	ابرو درهای
braced	اتل ابرو
brace	اتل ابرو
names	ابرو علامت
name	ابرو علامت
pencils	مداد ابرو
pencilling	مداد ابرو
gutters	ابرو شیروانی
pencil	مداد ابرو
indignities	هتک ابرو
To pluck ones eyebrows.	زیر ابرو برداشتن
culvert	مجرای سر پوشیده ابرو
scowled	ابرو درهم کشی
fauxpas	خبط یاخطایی که ابرو
culverts	مجرای سر پوشیده ابرو
scowling	ابرو درهم کشی
scowls	ابرو درهم کشی
intercepting ditch	ابرو بالای خاکبرداری
scowl	ابرو درهم کشی
to pucker up the brow	در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
glabella	برامدگی پیشانی میان دو ابرو
ditch	ابرو کنار راه کنده
ditched	ابرو کنار راه کنده
ditches	ابرو کنار راه کنده
crayon	مداد ابرو نقاشی کردن
crayons	مداد ابرو نقاشی کردن
highbrow	دارای ابرو وپیشانی بلند
To make eyes.	چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).