Dictiornary-Farsi | ابریز بسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
internal drainage	ابریز بسته


Search result with all words

blind drainage area	حوزه ابریز بسته
bolson	حوزه ابریز بسته
Other Matches

catchment area	ابریز
catchment areas	ابریز
larmier	ابریز
ridge	ابریز
drainage area	ابریز
drainage basin	ابریز
latrine	ابریز
weather moulding	ابریز
watercloset	ابریز
ridges	ابریز
gathering ground	ابریز
weathering	ابریز ابچکان
catchment areas	حوزه ابریز
latrine	ابریز همگانی
catchment area	حوزه ابریز
watershed line	مرز ابریز
water bearer	ریزنده اب ابریز
catchment	حوزه ابریز مرزی
basin area	حوزه ابریز رودخانه
aquarii	ساکب الماء ابریز اکواریس
aquarius	ساکب الماء ابریز اکواریس
dripstone	سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
runoff	جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
shuts	بسته
shutting	بسته
closed	بسته
strikebound	بسته
imperforate	بسته
fronted	صف بسته
bunged up	بسته
ice bound	یخ بسته
grumous	بسته
pinioned	کت بسته
solid	بسته
solids	بسته
packed	بسته ای
packages	بسته
connected	بسته
interdependent	به هم بسته
packaged	بسته
pack box	بسته
pent	بسته
package	بسته
packet	بسته
uncrossed	بسته
packets	بسته
trusser	بسته
jellied	بسته
clotted	بسته
kits	بسته
kit	بسته
parcels	بسته
parcel	بسته
barred	بسته
shook	بسته
bagful	یک بسته
fardel	بسته
logical	یچ بسته
stacked	بسته
packs	بسته
pack	بسته
clotty	بسته
stacks	بسته
crossed cheque	چک بسته
bundle	بسته
curdy	بسته
shut	بسته
bundling	بسته
crossed chaque	چک بسته
stack	بسته
datagram	یچ بسته
corked	بسته
bundles	بسته
closed system	نظام بسته
closed system	سیستم بسته
lappermilk	شیر بسته
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
it is a question of money	موضوع بسته به
closed routine	روال بسته
kits	بسته لوازم
closed society	جامعه بسته
cruor	خون بسته
closed subroutine	زیرروال بسته
kit	بسته لوازم
dog	دفاع بسته
lamblkin	زبان بسته
closed network	شبکه بسته
large n	سر بسته همینطوری
lockfast	محکم بسته
mare clausum	دریای بسته
occlusion	بسته شدگی
shook	بسته کردن
on the rope	بهم بسته
shut in personality	شخصیت بسته
dumbest	زبان بسته
dumber	زبان بسته
package	بسته بندی
congealable	بسته شدنی
coil of rope	بسته طناب
closed system	سازگان بسته
closed traverse	پیمایش بسته
packages	بسته بندی
closed universe	جهان بسته
coagulum	خون بسته
finite universe	جهان بسته
closed variation	واریاسیون بسته
packaged	بسته بندی
dumb	زبان بسته
as the case may be	بسته بمورد
disk pack	گروه بسته
case numbers	شماره بسته ها
assumed	بخود بسته
disk pack	بسته دیسک
icebound	یخ بند یخ بسته
cover	بسته بندی
investment castings	ریخته گی بسته
investment foundry	ریخته گی بسته
iron bound	با اهن بسته
ironbound	با اهن بسته
tongue-tied	زبان بسته
dunnage	بسته بندی
box trail	سهم بسته
bound charge	بار بسته
food packet	بسته غذایی
blind fold	با چشم بسته
blocked opening	درگاه بسته
application package	بسته کاربردی
gelidity	بسته شدگی
aleatory	بسته به بخت
flat pack	بسته مسطح
grume	خون بسته
homogamy	زناشویی بسته
vans	کامیون سر بسته
van	کامیون سر بسته
blindfolds	چشم بسته
closed game	بازی بسته
closed group	گروه بسته
closed shops	سیستم بسته
closed loop	حلقه بسته
closed shop	سیستم بسته
closed circuits	مدار بسته
closed circuit	مدار بسته
blindfold	چشم بسته
closed fist	مشت بسته
blindfolding	چشم بسته
disk pack	گرده بسته
close column	ستون بسته
blindfolded	چشم بسته
closed area	منطقه بسته
closed economy	اقتصاد بسته
closed file	ستون بسته
closed file	فایل بسته
closed mind	ذهن بسته
barricaded <adj.> <past-p.>	بسته شده
survival pack	بسته نجات
drafted	بسته کالا
to shut down	بسته شدن
drafts	بسته کالا
tongue tied	زبان بسته
post-	بسته پستی
packets	بسته کوچک
draft	بسته کالا
shutt down	بسته شدن
barred <adj.> <past-p.>	بسته شده
packer	بسته بند
packers	بسته بند
coverings	بسته بندی
covers	بسته بندی
shut down	بسته شدن
posted	بسته پستی
shut	بسته شدن
packet	بسته کوچک
bound electron	الکترون بسته
armful	یک بغل یک بسته
closures	بسته شدن
closure	بسته شدن
clogging	بسته شدن
all-expense tour	گشت بسته ای
package holiday	گشت بسته ای
armfuls	یک بغل یک بسته
closed	محرمانه بسته
posts	بسته پستی
young ice	یخ تازه بسته
close-fisted <adj.>	دست بسته
unopened	بسته - بازنشده
tied up <adj.>	دست بسته
manacled <adj.>	دست بسته
shuts	بسته شدن
shutting	بسته شدن
package tour	گشت بسته ای
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده

internal drainage

ابریز بسته