Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English
Persian
latrine
ابریز همگانی
Other Matches
public
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
catchment area
ابریز
catchment areas
ابریز
ridge
ابریز
ridges
ابریز
watercloset
ابریز
larmier
ابریز
latrine
ابریز
drainage area
ابریز
drainage basin
ابریز
gathering ground
ابریز
weather moulding
ابریز
catchment areas
حوزه ابریز
watershed line
مرز ابریز
catchment area
حوزه ابریز
weathering
ابریز ابچکان
water bearer
ریزنده اب ابریز
internal drainage
ابریز بسته
catchment
حوزه ابریز مرزی
basin area
حوزه ابریز رودخانه
bolson
حوزه ابریز بسته
blind drainage area
حوزه ابریز بسته
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aquarii
ساکب الماء ابریز اکواریس
aquarius
ساکب الماء ابریز اکواریس
runoff
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
nonquota
همگانی
wall-to-wall
همگانی
public
همگانی
general
همگانی
generals
همگانی
generable
همگانی
universal
همگانی
plenum
همگانی
plenums
همگانی
communal
همگانی
communally
همگانی
public health
بهداشت همگانی
long house
ماوای همگانی
mass education
اموزش همگانی
universalization
همگانی سازی
semipublic
نیمه همگانی
universal symbol
نماد همگانی
public instractions
تعلیمات همگانی
universal complex
عقده همگانی
pissoir
شاشگاه همگانی
pissoir
ابریزگاه همگانی
public building
بنای همگانی
universal trait
صفت همگانی
agora
همایشگاه همگانی
holocaust
کشتار همگانی
holocausts
کشتار همگانی
mass media
رسانههای همگانی
generals
جامع همگانی
cross examination
بازجویی همگانی
general
جامع همگانی
family check
کیش همگانی
public
همگانی ملی
hecatomb
قربانی همگانی
utility
صنایع همگانی
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
pogrom
ازار وکشتار همگانی
holocausts
اتش سوزی همگانی
holocaust
اتش سوزی همگانی
land sturm
نام نویسی همگانی
pogroms
ازار وکشتار همگانی
public domain software
نرم افزارعمومی یا همگانی
public traffic
رفت و امد همگانی
public works
کارهای ساختمانی همگانی
cafeteria messing
ناهار خوری همگانی
public domain software
نرم افزار همگانی
common good
خیر عمومی یا صلاح همگانی
indignation meeting
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
sanitarian
کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
gymnopaedic
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
telpak
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com