Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 74 (1 milliseconds)
English	Persian
heavier	ابستن باردار
heavies	ابستن باردار
heaviest	ابستن باردار
heavy	ابستن باردار
anticipant	ابستن باردار
Search result with all words
inseminate	ابستن کردن باردار کردن
inseminated	ابستن کردن باردار کردن
inseminates	ابستن کردن باردار کردن
inseminating	ابستن کردن باردار کردن
Other Matches
xerographic printer	که جوهر باردار جذب میشود به محل تصویر باردار
furred	باردار
pregnant	باردار
pergnant	باردار
charged particle	ذره باردار
absorption of charged particles	جذب ذرات باردار
furs	خز دوختن به باردار شدن
She is pregnant(expecting).	آبستن (باردار) است
fur	خز دوختن به باردار شدن
mobility of a charged particle	تحرک ذره باردار
Fruit -bearing (prlific) tree.	درخت باردار ( بارآور )
enceinte	ابستن
great	ابستن
great-	ابستن
pergnant	ابستن
in fawn	ابستن
in calf	ابستن
big with child	ابستن
with young	ابستن
impregnant	ابستن
gravida	ابستن
in pup	ابستن
gravid	ابستن
in the family way	ابستن
gravida	زن ابستن
pregnant	ابستن
bigger	ابستن
greatest	ابستن
big	ابستن
expectant	ابستن
biggest	ابستن
to get with child	ابستن کردن
impregnates	ابستن کردن
impregnate	ابستن کردن
fertilizers	ابستن کننده
impregnant	ابستن کننده
impregnation	ابستن سازی
limes	ابستن کردن
lime	ابستن کردن
with child	ابستن حامله
fertilizer	ابستن کننده
engenders	ابستن شدن
engendering	ابستن شدن
engendered	ابستن شدن
engender	ابستن شدن
conceives	ابستن شدن
conceived	ابستن شدن
conceive	ابستن شدن
coneive	ابستن شدن
cow in calf	گاو ابستن
insemination	ابستن کردن
impregnating	ابستن کردن
fertilisers	ابستن کننده
conceiving	ابستن شدن
pregnability	قابلیت ابستن شدن
the mare is in foal	مادیان ابستن است
impregnability	استواری ابستن نشدنی
fecundate	ابستن کردن گشنیدن
gestate	ابستن بودن حمل کردن
cyclotron	دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
esturm	مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus	مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
knock up	ابستن کردن ناراحت کردن
knock-ups	ابستن کردن ناراحت کردن
knock-up	ابستن کردن ناراحت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com