English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
spill water ابهای اضافی
surplus water ابهای اضافی
Search result with all words
overflow ابهای اضافی لبریزی
overflowed ابهای اضافی لبریزی
overflows ابهای اضافی لبریزی
Other Matches
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
territorial waters ابهای ساحلی
ground water ابهای زیرزمینی
surplus water ابهای مازاد
inshore water ابهای ساحلی
upwellings ابهای بالارود
hydrology بررسی ابهای سطحی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
groundwater ابهای زیر زمینی
table waters ابهای معدنی سر سفره
tail drain نهرچه ابهای مازاد
high seas ابهای بین المللی
lentic وابسته به ابهای راکد
high seas ابهای برون مرزی
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
lentic زیست کننده در ابهای راکد
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
water table سطح ابهای زیر زمین
water tables سطح ابهای زیر زمین
balneology مبحث استحمام در ابهای گرم
hydrology گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydro statics علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrography نقشه برداری از ابهای روی زمین
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
supplementary اضافی
unduly اضافی
overflows اضافی
surplus اضافی
surpluses اضافی
extensions اضافی
extension اضافی
overflowed اضافی
excess اضافی
overflow اضافی
excesses اضافی
floating اضافی
accessional اضافی
redundant اضافی
accessing اضافی
accesses اضافی
supernumerary اضافی
accessed اضافی
access اضافی
paragogic اضافی
overtime اضافی
relative اضافی
supplemantary اضافی
de trop اضافی
plus اضافی
additional اضافی
surplusage اضافی
additional charges اتهامات اضافی
beauty sleep خواب اضافی
addition record رکورد اضافی
additional <adj.> مکمل اضافی
surplus value ارزش اضافی
adscript یادداشت اضافی
additional charges خرجهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
an a.chapter یک باب اضافی
additional score نمره اضافی
the intercalary month ماه اضافی
adduct ترکیب اضافی
aditional service سرویس اضافی
flab گوشت اضافی
sudden-death وقت اضافی
surtax مالیات اضافی
overcharging هزینه اضافی
superimposed اتش اضافی
overcharge هزینه اضافی
overcharged هزینه اضافی
overcharges هزینه اضافی
extra time وقت اضافی
surplus stock موجودی اضافی
surplus production تولید اضافی
excess profit سود اضافی
excess reserves ذخائر اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
overpayment پرداخت اضافی
excess stock مواد اضافی
excess supply عرضه اضافی
extra cost هزینه اضافی
extra current جریان اضافی
extra duty خدمت اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
extra period وقت اضافی
overirrigation ابیاری اضافی
extra premium پاداش اضافی
overhead costs هزینههای اضافی
overhand knot گره اضافی
overestimation براورد اضافی
intercalary اضافی افزوده
excess price قیمت اضافی
excess pressure فشار اضافی
excess load بار اضافی
surplus material ماده اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
redundant equation معادله اضافی
boostes pump پمپ اضافی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
sunk cost هزینههای اضافی
slip sheet صفحه اضافی
days of grace مهلت اضافی
shootoff مسابقه اضافی
end cell پیل اضافی
regulating cell پیل اضافی
excess capacity فرفیت اضافی
poundage هزینه اضافی
excess length طول اضافی
postiche متن اضافی
incremental cost هزینه اضافی
sudden death وقت اضافی
surcharges نرخ اضافی
surcharge مالیات اضافی
overloads بار اضافی
overload بار اضافی
surcharge نرخ اضافی
surcharges هزینه اضافی
padding متن اضافی
overtime وقت اضافی
barrages وقت اضافی
overtime ساعات اضافی
supplementary اضافی مکمل
surcharges مالیات اضافی
over- گذشته اضافی
over گذشته اضافی
barrage وقت اضافی
bonus پرداخت اضافی
furthering اضافی زائد
furthered اضافی زائد
overloaded بار اضافی
bonuses پرداخت اضافی
surcharge هزینه اضافی
further اضافی زائد
furthers اضافی زائد
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
sudden victory پیروزی در وقت اضافی
excess burden of taxation بار اضافی مالیات
excess meter کنتور مصرف اضافی
bonuses پرتاب پنالتی اضافی
supertax مالیات بر درامد اضافی
supplementary موضع تکمیلی اضافی
bonus پرتاب پنالتی اضافی
plusage سرامد مقدار اضافی
addition اسم اضافی ضمیمه
extra فوق العاده اضافی
jury sturt پایه اضافی یا موقتی
less than carload وزن بار اضافی
extra- فوق العاده اضافی
motorcar accessories لوازم اضافی اتومبیل
extras فوق العاده اضافی
additionally بطور اضافی یا زائد
plussage سرامد مقدار اضافی
extrasystole ضربان اضافی قلب
additions اسم اضافی ضمیمه
cumulative evidence قرائن یا مدارک اضافی
terret or rit حلقه یراق اضافی
third brush generator دینام با زغال اضافی
surcharges درصد هزینههای اضافی
surplus اقلام اضافی و مازاد
supplements تکمیل کننده اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
surpluses اقلام اضافی و مازاد
overcharging اضافی هزینه کردن
overcharges اضافی هزینه کردن
additional costs [expenses] هزینه های اضافی
overcharged اضافی هزینه کردن
extra expenses هزینه های اضافی
incremental cost هزینه های اضافی
overcharge اضافی هزینه کردن
surcharge درصد هزینههای اضافی
surtax مالیات بر درامد اضافی
supplementing تکمیل کننده اضافی
supplemented تکمیل کننده اضافی
margin زمان یا فضای اضافی
margins زمان یا فضای اضافی
value added network ارزش اضافی شبکه
supplement تکمیل کننده اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com