Dictiornary-Farsi | اتاق انتظار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
reception room	اتاق انتظار
reception rooms	اتاق انتظار
waiting-room	اتاق انتظار
ante-chamber	اتاق انتظار


Other Matches

One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attends	انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending	انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend	انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position	وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
compartmentalising	اتاق اتاق کردن
compartmentalizing	اتاق اتاق کردن
compartmentalises	اتاق اتاق کردن
compartmentalised	اتاق اتاق کردن
compartmentalized	اتاق اتاق کردن
compartmentalizes	اتاق اتاق کردن
compartmentalize	اتاق اتاق کردن
expectance	انتظار
prospecting	انتظار
prospected	انتظار
prospect	انتظار
expectation	انتظار
expectancy	انتظار
ready line	خط انتظار
expectations	انتظار
prospects	انتظار
expectantly	با انتظار
anticipation	انتظار
lobbied	سالن انتظار
beyond the pale <idiom>	دوراز انتظار
ante-rooms	اطاق انتظار
anteroom	اطاق انتظار
bide	در انتظار ماندن
anterooms	اطاق انتظار
in the cards <idiom>	انتظار داشتن
wait state	حالت انتظار
expectancy chart	نمودار انتظار
expectancy table	جدول انتظار
expectative	مورد انتظار
rendezvous area	موضع انتظار
half pay	حق انتظار خدمت
redezvous	محل انتظار
in prospect	انتظار داشته
in prospective	انتظار داشته
error of expectation	خطای انتظار
cooling period	زمان انتظار
to look forward to	انتظار داشتن
waiting time	زمان انتظار
anticipative	درحالت انتظار
aspiration level	سطح انتظار
waiting room	اطاق انتظار
wait time	زمان انتظار
wait state	وضعیت انتظار
to my great surprise	برخلاف انتظار من
inopinate	انتظار نداشته
expected <adj.>	انتظار می رود
standby	حالت انتظار
standbys	حالت انتظار
probable <adj.>	انتظار می رود
presumable <adj.>	انتظار می رود
anticipated <adj.>	انتظار می رود
estimated <adj.>	انتظار می رود
lobby	سالن انتظار
lobbies	سالن انتظار
waiting list	لیست انتظار
waiting-rooms	اطاق انتظار
waiting lists	لیست انتظار
anticipatory	در حال انتظار
waiting-room	اطاق انتظار
anticipated profit	سود مورد انتظار
anticipated price	قیمت مورد انتظار
anticipated inflation	تورم مورد انتظار
suit up	ذخیره در انتظار بازی
tempo stroll variation	واریاسیون صبر و انتظار
one anxious week of waiting	یک هفته انتظار با نگرانی
in prospect	مورد انتظار [در برنامه ]
likly	انتظار داشتنی مناسب
beyond one's expectation	مافوق انتظار کسی
expected price	قیمت مورد انتظار
expected frequency	فراوانی مورد انتظار
intended saving	پس انداز مورد انتظار
point spread	امتیاز قابل انتظار
look forward	انتظار چیزی را داشتن
on deck	در انتظار نوبت شنا
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
to look forward to something	انتظار چیزی را داشتن
expected value	ارزش مورد انتظار
nonpay status	حالت انتظار خدمتی
sales expectations	فروش مورد انتظار
awaiting aircraft availability	زمان انتظار درخط تعمیر
product life expectancy	عمر مورد انتظار محصول
profiteers	فردیکه انتظار سودزیاد دارد
hold forth	پیشنهاد کردن انتظار داشتن
profiteer	فردیکه انتظار سودزیاد دارد
fractional antedating goal response	خرده پاسخ انتظار هدف
intended investment	سرمایه گذاری مورد انتظار
speculate	انتظار سودو زیاد داشتن
awaiting	منتظر شدن انتظار داشتن
awaits	منتظر شدن انتظار داشتن
waited	انتظار کشیدن معطل شدن
expect	انتظار داشتن منتظر بودن
expected	انتظار داشتن منتظر بودن
expecting	انتظار داشتن منتظر بودن
expects	انتظار داشتن منتظر بودن
to look forward expectantly to the future	با انتظار به آینده نگاه کردن
waits	انتظار کشیدن معطل شدن
wait	انتظار کشیدن معطل شدن
speculating	انتظار سودو زیاد داشتن
speculates	انتظار سودو زیاد داشتن
speculated	انتظار سودو زیاد داشتن
awaited	منتظر شدن انتظار داشتن
par for the course <idiom>	تنها چیزیکه انتظار داشته
to have arrived [expected moment]	رسیدن [به زمان انتظار رفته]
promise	نوید انتظار وعده دادن
await	منتظر شدن انتظار داشتن
promises	نوید انتظار وعده دادن
a further 50 are in prospect	۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
queuing theory	نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
I look forward to receiving your reply.	من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
taxi rank [British E]	توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand	توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E]	توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
central tendency	احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
envisaging	انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages	انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged	انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage	انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
ready cap	حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger	کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods <idiom>	موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
get away with murder <idiom>	انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.	لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
room	اتاق
rooms	اتاق
chamber	اتاق
chambers	اتاق
room mate	هم اتاق
long gallery	اتاق طویل
Room 123	اتاق 123
dortour	اتاق خواب
surgery	اتاق جراحی
dorter	اتاق خواب
reception rooms	اتاق پذیرایی
a double room	یک اتاق دو نفره
roomfuls	بقدر یک اتاق پر
surgeries	اتاق جراحی
keeping-room	اتاق نشیمن
Get out of the room.	از اتاق بروبیرون
sickrooms	اتاق بیمار
common joist	تیر کف اتاق
a sinlge room	یک اتاق یک نفره
living room	اتاق نشیمن
linoleum	مشمع کف اتاق
living rooms	اتاق نشیمن
wheelhouse	اتاق سکان
wheelhouses	اتاق سکان
sitting-room	اتاق نشیمن
batten	[تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room	اتاق همایش
clearing house	اتاق تهاتر
a single room	یک اتاق یک نفره
clearing houses	اتاق تهاتر
sitting-rooms	اتاق نشیمن
sitting room	اتاق نشیمن
roomful	بقدر یک اتاق پر
toolroom	اتاق ابزار
undercroft	اتاق کلیسا
vacuum chamber	اتاق خلاء
distorted room	اتاق خطاانگیز
chamber of shipping	اتاق کشتیرانی
chamber of commerce	اتاق تجارت
war room	اتاق جنگ
war room	اتاق عملیات
chamber of trade	اتاق بازرگانی
chamber of trade	اتاق تجارت
tearoom	اتاق چای
operations room	اتاق عملیات
Elephant in the living room	فیل در اتاق نشیمن
vestibular	اتاق کوچک بدن
chamber of commerce	اتاق بازرگانی
room temperature	دمای اتاق
snow cave	اتاق برفی
spence	اتاق ناهارخوری
spense	اتاق ناهارخوری
studding	ارتفاع اتاق
bed and breakfast	اتاق و صبحانه
sickroom	اتاق بیمار
studio	اتاق کار
newsrooms	اتاق خبر
newsroom	اتاق خبر
newsrooms	اتاق نودادنگاری
newsroom	اتاق نودادنگاری
common rooms	اتاق استادان
common room	اتاق استادان
houseroom	اتاق خانه
reception room	اتاق پذیرایی
reading rooms	اتاق قرائت
reading room	اتاق قرائت
studios	اتاق کار
immediate	پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
chamber	اتاق خواب خوابگاه
chambers	اتاق خواب خوابگاه
enclosure	اتاق راهبان [دین]
halls	اتاق بزرگ دالان