English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
snow cave اتاق برفی
Other Matches
snow shoe برفی
snowy برفی
deadman کارگاه برفی
snowmobile اتومبیل برفی
weasels سورتمه برفی
weasel سورتمه برفی
snowmen ادمک برفی
snowmen ادم برفی
snowman ادمک برفی
snowman ادم برفی
snow-white سفید برفی
snowcap قله برفی
snowcap کلاهک برفی
snowslide سرسره برفی
snowshoe کفش برفی
calotte قله برفی
snowshed سایبان برفی
snowcap کلاله برفی
harnessing پوشش کفش برفی
harness پوشش کفش برفی
harnessed پوشش کفش برفی
glissade سرخوردن روی شیب برفی
corn snow برفی که دانه بندی درشت دارد
snowshoe کفش اسکی باکفش برفی راه رفتن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
room mate هم اتاق
chambers اتاق
chamber اتاق
rooms اتاق
room اتاق
undercroft اتاق کلیسا
vacuum chamber اتاق خلاء
war room اتاق جنگ
war room اتاق عملیات
a sinlge room یک اتاق یک نفره
bed and breakfast اتاق و صبحانه
spense اتاق ناهارخوری
waiting-room اتاق انتظار
a single room یک اتاق یک نفره
studding ارتفاع اتاق
tearoom اتاق چای
toolroom اتاق ابزار
a double room یک اتاق دو نفره
long gallery اتاق طویل
keeping-room اتاق نشیمن
reception rooms اتاق انتظار
newsroom اتاق خبر
newsroom اتاق نودادنگاری
newsrooms اتاق خبر
newsrooms اتاق نودادنگاری
dorter اتاق خواب
common joist تیر کف اتاق
reading room اتاق قرائت
reading rooms اتاق قرائت
reception room اتاق پذیرایی
reception room اتاق انتظار
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
batten [تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room اتاق همایش
dortour اتاق خواب
common room اتاق استادان
common rooms اتاق استادان
houseroom اتاق خانه
Room 123 اتاق 123
ante-chamber اتاق انتظار
reception rooms اتاق پذیرایی
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
living room اتاق نشیمن
living rooms اتاق نشیمن
wheelhouse اتاق سکان
studios اتاق کار
room temperature دمای اتاق
surgeries اتاق جراحی
surgery اتاق جراحی
wheelhouses اتاق سکان
sitting-rooms اتاق نشیمن
sitting-room اتاق نشیمن
sitting room اتاق نشیمن
vestibular اتاق کوچک بدن
studio اتاق کار
sickroom اتاق بیمار
sickrooms اتاق بیمار
roomful بقدر یک اتاق پر
roomfuls بقدر یک اتاق پر
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
linoleum مشمع کف اتاق
distorted room اتاق خطاانگیز
operations room اتاق عملیات
spence اتاق ناهارخوری
chamber of trade اتاق تجارت
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
enclosure اتاق راهبان [دین]
calefactory [اتاق گرم صومعه]
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
cabin اتاق کوچک قایق
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
chambers اتاق خواب خوابگاه
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
workshop اتاق کار کارگاه
lead chamber process فرایند اتاق سربی
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
workshops اتاق کار کارگاه
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
cabins اتاق کوچک قایق
chamber اتاق خواب خوابگاه
vestry اتاق دعا رخت کن
vestries اتاق دعا رخت کن
hall اتاق بزرگ دالان
vestibular مربوط به اتاق کوچک
halls اتاق بزرگ دالان
workroom اتاق کار کارگاه
Br مخفف اتاق خواب
playroom اتاق بازی کودکان
playrooms اتاق بازی کودکان
undercroft اتاق زیر زمینی
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
May I see the room? آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There is an air of mystery in this room. این اتاق حالت مرموزی دارد
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
bodywork ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up <idiom> اتاق خود را باکسی شریک بودن
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
enfilade [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room was tastefully decorated with flowers . اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Several people could be accommodated in this room. چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
drapery rug قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
networking 1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com