Dictiornary-Farsi | اتاق سکان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
wheelhouse	اتاق سکان
wheelhouses	اتاق سکان


Other Matches

compartmentalizes	اتاق اتاق کردن
compartmentalized	اتاق اتاق کردن
compartmentalize	اتاق اتاق کردن
compartmentalizing	اتاق اتاق کردن
compartmentalised	اتاق اتاق کردن
compartmentalises	اتاق اتاق کردن
compartmentalising	اتاق اتاق کردن
helms	سکان
rudders	سکان
rudder	سکان
helm	سکان
steerage	سکان
wheelhouse	اطاق سکان
navigator	افسر سکان
navigators	افسر سکان
standard rudder	51 درجه سکان
joystick	سکان هدایت
joysticks	سکان هدایت
elevator	سکان تعادل
wheelhouses	اطاق سکان
elevators	سکان تعادل
tiller	دسته سکان
tiller flat	سکان پاشنه
the rudder of a ship	سکان کشتی
wheel indicator	نشانگر سکان
steering gear	دنده سکان
steering compass	قطبنمای سکان
put on rudder	سکان گذاشتن
pilot house	اطاق سکان
off take rudder	سکان برداشتن
coxswain	سکان قایق
coxswain	سکان گیر
balanced rudder	سکان متعادل
afterpiece	پشت سکان
kitchen rudder	سکان کروی
tillers	دسته سکان
trick wheel	چرخ سکان
helm	سکان پرواز
helm	اهرم سکان
helms	سکان پرواز
rudders	تیغه سکان
helmsmen	مسئول سکان
helms	اهرم سکان
rudder	تیغه سکان
helmsmen	سکان گیر
helmsman	سکان گیر
automatic steering device	سکان خودکار
helmsman	مسئول سکان
tiller	دسته سکان قایق
weather helm	سکان سمت باد
absolute joystick	سکان هدایت مطلق
rudders	سکان عقب هواپیما
tillers	دسته سکان قایق
lee helm	سکان سمت پناه
tillers	اهرم سکان کشتی
tiller	اهرم سکان کشتی
helm	زاویه سکان از خط مستقیم
helm	سکان کشتی یا قایق
rudder	سکان عقب هواپیما
elevator	سکان بالا دهنده
rudder indicator	نشانگر تیغه سکان
shift the rudder	تغییر دادن سکان
shift the rudder	معکوس کردن سکان
skeg	حماله تیغه سکان
helms	زاویه سکان از خط مستقیم
helms	سکان کشتی یا قایق
elevators	سکان بالا دهنده
lee helm	سکان کمکی ناو
steering wheels	چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel	چرخ سکان فرمان اتومبیل
pintle	محور عقب تیغه سکان
job stick	سکان هدایت دسته فرمان
pilot rudder	تیغه سکان مانور ناو
rudders	سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder	سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
high tailed aircraft	هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
rate joystick	سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
nothing to the right	دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
weather helm	تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
hiking stick	دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
room	اتاق
rooms	اتاق
chamber	اتاق
room mate	هم اتاق
chambers	اتاق
anti servo tab	بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
newsroom	اتاق نودادنگاری
newsrooms	اتاق خبر
newsrooms	اتاق نودادنگاری
reading room	اتاق قرائت
reception room	اتاق انتظار
reception room	اتاق پذیرایی
reading rooms	اتاق قرائت
newsroom	اتاق خبر
bed and breakfast	اتاق و صبحانه
common room	اتاق استادان
common rooms	اتاق استادان
Elephant in the living room	فیل در اتاق نشیمن
vestibular	اتاق کوچک بدن
houseroom	اتاق خانه
waiting-room	اتاق انتظار
batten	[تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room	اتاق همایش
ante-chamber	اتاق انتظار
a single room	یک اتاق یک نفره
long gallery	اتاق طویل
reception rooms	اتاق پذیرایی
keeping-room	اتاق نشیمن
reception rooms	اتاق انتظار
dortour	اتاق خواب
dorter	اتاق خواب
Get out of the room.	از اتاق بروبیرون
Room 123	اتاق 123
a double room	یک اتاق دو نفره
common joist	تیر کف اتاق
a sinlge room	یک اتاق یک نفره
distorted room	اتاق خطاانگیز
roomful	بقدر یک اتاق پر
clearing house	اتاق تهاتر
sickrooms	اتاق بیمار
studios	اتاق کار
sitting-rooms	اتاق نشیمن
surgeries	اتاق جراحی
operations room	اتاق عملیات
room temperature	دمای اتاق
surgery	اتاق جراحی
roomfuls	بقدر یک اتاق پر
clearing houses	اتاق تهاتر
chamber of trade	اتاق تجارت
chamber of trade	اتاق بازرگانی
sitting room	اتاق نشیمن
chamber of shipping	اتاق کشتیرانی
sitting-room	اتاق نشیمن
living room	اتاق نشیمن
living rooms	اتاق نشیمن
linoleum	مشمع کف اتاق
snow cave	اتاق برفی
sickroom	اتاق بیمار
studding	ارتفاع اتاق
chamber of commerce	اتاق بازرگانی
toolroom	اتاق ابزار
undercroft	اتاق کلیسا
vacuum chamber	اتاق خلاء
tearoom	اتاق چای
studio	اتاق کار
war room	اتاق جنگ
war room	اتاق عملیات
spence	اتاق ناهارخوری
spense	اتاق ناهارخوری
chamber of commerce	اتاق تجارت
calefactory	[اتاق گرم صومعه]
cabins	اتاق کوچک قایق
workshop	اتاق کار کارگاه
chamber	اتاق خواب خوابگاه
cella	[اتاق مطالعه ی راهبها]
chambers	اتاق خواب خوابگاه
workshops	اتاق کار کارگاه
cabin	اتاق کوچک قایق
workroom	اتاق کار کارگاه
playroom	اتاق بازی کودکان
playrooms	اتاق بازی کودکان
emergency room [American E] [e.r.] [ER]	اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room	اتاق عمل اورژانس
lead chamber process	فرایند اتاق سربی
Casuality [British E]	اتاق عمل اورژانس
casuality department [British E]	اتاق عمل اورژانس
vestibular	مربوط به اتاق کوچک
enclosure	اتاق راهبان [دین]
Br	مخفف اتاق خواب
undercroft	اتاق زیر زمینی
stokehold	اتاق اتشخانه کشتی
A+E unit [British E]	اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with bath.	من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it.	خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a room with twin beds.	من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
vestries	اتاق دعا رخت کن
halls	اتاق بزرگ دالان
vestry	اتاق دعا رخت کن
I'd like a double room	من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room.	من یک اتاق یک نفره میخواهم.
Accident and Emergency	اتاق عمل اورژانس
Operation room.	اتاق عمل ( بیمارستان )
hall	اتاق بزرگ دالان
redone	دوباره اتاق را تزئین کرد
redo	دوباره اتاق را تزئین کرد
studying	موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redoing	دوباره اتاق را تزئین کرد
Egyptian hall	[اتاق عمومی مستطیل شکل]
Mary is in the next room.	ماری در اتاق پهلویی است.
cattle [rooms] of the worst description	دام [اتاق] در بدترین وضعیت
redid	دوباره اتاق را تزئین کرد
studies	موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study	موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redoes	دوباره اتاق را تزئین کرد
Do you have any vacancies?	آیا اتاق خالی دارید؟
I'd like a double bed room.	من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
industries and mines	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
May I see the room?	آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
What is my room number?	شماره اتاق من چند است؟