English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
long gallery اتاق طویل
Other Matches
lengthy طویل
long-drawn-out طویل
major طویل ارشد
lengthening طویل شدن
long term طویل المدت
long gallery راهرو طویل
long dated طویل المدت
slot سوراخ طویل
slots سوراخ طویل
slotting سوراخ طویل
lengthened طویل شدن
lengthen طویل شدن
majored طویل ارشد
majoring طویل ارشد
long طولانی طویل
long- طولانی طویل
longed طولانی طویل
longer طولانی طویل
longest طولانی طویل
longs طولانی طویل
wiredrawn طویل و فریف
lengthens طویل شدن
sustained load بار طویل المدت
long term project پروژه طویل مدت
elongation قابلیت طویل شدن
investment credit اعتبار طویل المدت
draw طویل کردن کشش
draws طویل کردن کشش
capital liability دیون طویل المدت
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
long term interest rate نرخ بهره طویل المدت
deflection under long term loading خیز ریز بار طویل المدت
chunking along عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
capital assets دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
half long حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
epididymis زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
room اتاق
chamber اتاق
rooms اتاق
chambers اتاق
room mate هم اتاق
a sinlge room یک اتاق یک نفره
a double room یک اتاق دو نفره
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
Room 123 اتاق 123
reception rooms اتاق انتظار
reception rooms اتاق پذیرایی
common room اتاق استادان
common rooms اتاق استادان
houseroom اتاق خانه
newsroom اتاق خبر
newsroom اتاق نودادنگاری
war room اتاق عملیات
newsrooms اتاق نودادنگاری
reading room اتاق قرائت
reading rooms اتاق قرائت
newsrooms اتاق خبر
reception room اتاق پذیرایی
reception room اتاق انتظار
bed and breakfast اتاق و صبحانه
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
vestibular اتاق کوچک بدن
keeping-room اتاق نشیمن
waiting-room اتاق انتظار
dortour اتاق خواب
dorter اتاق خواب
common joist تیر کف اتاق
batten [تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room اتاق همایش
ante-chamber اتاق انتظار
a single room یک اتاق یک نفره
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
roomfuls بقدر یک اتاق پر
sitting-room اتاق نشیمن
wheelhouses اتاق سکان
roomful بقدر یک اتاق پر
sickrooms اتاق بیمار
studios اتاق کار
studio اتاق کار
living room اتاق نشیمن
sitting room اتاق نشیمن
operations room اتاق عملیات
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of commerce اتاق بازرگانی
sitting-rooms اتاق نشیمن
distorted room اتاق خطاانگیز
living rooms اتاق نشیمن
wheelhouse اتاق سکان
linoleum مشمع کف اتاق
chamber of trade اتاق بازرگانی
room temperature دمای اتاق
vacuum chamber اتاق خلاء
undercroft اتاق کلیسا
toolroom اتاق ابزار
tearoom اتاق چای
chamber of trade اتاق تجارت
studding ارتفاع اتاق
spense اتاق ناهارخوری
spence اتاق ناهارخوری
surgery اتاق جراحی
sickroom اتاق بیمار
surgeries اتاق جراحی
snow cave اتاق برفی
war room اتاق جنگ
workshop اتاق کار کارگاه
vestry اتاق دعا رخت کن
cabin اتاق کوچک قایق
chambers اتاق خواب خوابگاه
calefactory [اتاق گرم صومعه]
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
chamber اتاق خواب خوابگاه
workshops اتاق کار کارگاه
cabins اتاق کوچک قایق
vestibular مربوط به اتاق کوچک
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
lead chamber process فرایند اتاق سربی
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
playrooms اتاق بازی کودکان
playroom اتاق بازی کودکان
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
undercroft اتاق زیر زمینی
Br مخفف اتاق خواب
enclosure اتاق راهبان [دین]
workroom اتاق کار کارگاه
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
vestries اتاق دعا رخت کن
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
halls اتاق بزرگ دالان
hall اتاق بزرگ دالان
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
May I see the room? آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
enfilade [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
bodywork ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
There is an air of mystery in this room. این اتاق حالت مرموزی دارد
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
double up <idiom> اتاق خود را باکسی شریک بودن
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
The room is stuffy. هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room was tastefully decorated with flowers . اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
Several people could be accommodated in this room. چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
europen plan نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com