Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
Other Matches
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
able
آماده
at one's fingertips
<idiom>
آماده
room mate
هم اتاق
chambers
اتاق
rooms
اتاق
chamber
اتاق
room
اتاق
handshaking
آماده دریافت
set out
<idiom>
آماده سفرشدن
take up arms
<idiom>
آماده جنگیدن
make arrangements
آماده کردن
up in arms
<idiom>
آماده حمله
accommodate
آماده کردن
in arms
<idiom>
آماده جنگیدن
get ready
<idiom>
آماده شدن از
up to
<idiom>
آماده شیطنت
in the pipeline
[Colloquial]
در آماده سازی
make preparations
آماده کردن
make provisions
آماده کردن
give-and-take
آماده به توافق
accessible
آماده پذیرایی
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
keeping-room
اتاق نشیمن
tearoom
اتاق چای
Room 123
اتاق 123
dortour
اتاق خواب
snow cave
اتاق برفی
studding
ارتفاع اتاق
long gallery
اتاق طویل
spence
اتاق ناهارخوری
roomful
بقدر یک اتاق پر
room temperature
دمای اتاق
spense
اتاق ناهارخوری
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing house
اتاق تهاتر
dorter
اتاق خواب
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
distorted room
اتاق خطاانگیز
wheelhouse
اتاق سکان
wheelhouses
اتاق سکان
chamber of trade
اتاق تجارت
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
ante-chamber
اتاق انتظار
surgeries
اتاق جراحی
sitting-rooms
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting room
اتاق نشیمن
a double room
یک اتاق دو نفره
common joist
تیر کف اتاق
batten
[تخته ی کف اتاق ]
linoleum
مشمع کف اتاق
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
operations room
اتاق عملیات
a single room
یک اتاق یک نفره
assmbly-room
اتاق همایش
waiting-room
اتاق انتظار
surgery
اتاق جراحی
reception rooms
اتاق پذیرایی
common room
اتاق استادان
vestibular
اتاق کوچک بدن
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
common rooms
اتاق استادان
reception rooms
اتاق انتظار
houseroom
اتاق خانه
newsroom
اتاق خبر
reception room
اتاق انتظار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
studios
اتاق کار
vacuum chamber
اتاق خلاء
sickroom
اتاق بیمار
reading room
اتاق قرائت
sickrooms
اتاق بیمار
undercroft
اتاق کلیسا
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
studio
اتاق کار
newsrooms
اتاق نودادنگاری
war room
اتاق عملیات
war room
اتاق جنگ
toolroom
اتاق ابزار
reception room
اتاق پذیرایی
reading rooms
اتاق قرائت
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
preparations
آماده کردن چیزی
cold
بدون آماده بودن
preparation
آماده کردن چیزی
colder
بدون آماده بودن
coldest
بدون آماده بودن
colds
بدون آماده بودن
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
get set
<idiom>
آماده شروع شدن
in store
<idiom>
آماده بوقوع پیوستن
red alerts
حالت آماده باش
up for grabs
<idiom>
آماده رقابت شدن
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
psyched up
<idiom>
آماده انجام کار
promise the moon
<idiom>
آماده انجام کار
go ahead
<idiom>
آماده کار شدن
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
fair game
طعمهی حاضر و آماده
red alert
حالت آماده باش
prone to do something
آماده کردن برای
dinner etc. is served
غذا آماده است
luncheon meat
گوشت پخته و آماده
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
cabins
اتاق کوچک قایق
cabin
اتاق کوچک قایق
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
workshop
اتاق کار کارگاه
chambers
اتاق خواب خوابگاه
vestry
اتاق دعا رخت کن
chamber
اتاق خواب خوابگاه
workroom
اتاق کار کارگاه
Br
مخفف اتاق خواب
workshops
اتاق کار کارگاه
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
undercroft
اتاق زیر زمینی
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
playroom
اتاق بازی کودکان
hall
اتاق بزرگ دالان
halls
اتاق بزرگ دالان
playrooms
اتاق بازی کودکان
vestries
اتاق دعا رخت کن
to be in season
[in heat]
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
retaken
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retakes
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retaking
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
on call
<idiom>
آماده برای ترک خدمت
retake
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
prone to do something
آماده برای کردن کاری
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
able
آماده بودن آرایش دادن
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com