Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English
Persian
spence
اتاق ناهارخوری
spense
اتاق ناهارخوری
Other Matches
dining facility
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
frater
ناهارخوری
coffee room
اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
training table
میز ناهارخوری در اردو
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
room mate
هم اتاق
chamber
اتاق
chambers
اتاق
room
اتاق
rooms
اتاق
houseroom
اتاق خانه
common rooms
اتاق استادان
common room
اتاق استادان
toolroom
اتاق ابزار
newsrooms
اتاق نودادنگاری
keeping-room
اتاق نشیمن
studding
ارتفاع اتاق
tearoom
اتاق چای
undercroft
اتاق کلیسا
vacuum chamber
اتاق خلاء
war room
اتاق عملیات
war room
اتاق جنگ
long gallery
اتاق طویل
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
newsroom
اتاق خبر
Room 123
اتاق 123
a double room
یک اتاق دو نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
a single room
یک اتاق یک نفره
waiting-room
اتاق انتظار
ante-chamber
اتاق انتظار
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
dortour
اتاق خواب
dorter
اتاق خواب
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
reception room
اتاق انتظار
reception rooms
اتاق انتظار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
common joist
تیر کف اتاق
batten
[تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room
اتاق همایش
surgeries
اتاق جراحی
sitting room
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
studios
اتاق کار
wheelhouses
اتاق سکان
reception rooms
اتاق پذیرایی
wheelhouse
اتاق سکان
surgery
اتاق جراحی
linoleum
مشمع کف اتاق
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
vestibular
اتاق کوچک بدن
studio
اتاق کار
sickroom
اتاق بیمار
sickrooms
اتاق بیمار
roomful
بقدر یک اتاق پر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
clearing house
اتاق تهاتر
clearing houses
اتاق تهاتر
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of trade
اتاق تجارت
operations room
اتاق عملیات
distorted room
اتاق خطاانگیز
snow cave
اتاق برفی
room temperature
دمای اتاق
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
workroom
اتاق کار کارگاه
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
undercroft
اتاق زیر زمینی
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
cabin
اتاق کوچک قایق
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
workshops
اتاق کار کارگاه
workshop
اتاق کار کارگاه
cabins
اتاق کوچک قایق
chambers
اتاق خواب خوابگاه
chamber
اتاق خواب خوابگاه
vestry
اتاق دعا رخت کن
hall
اتاق بزرگ دالان
Br
مخفف اتاق خواب
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
halls
اتاق بزرگ دالان
playroom
اتاق بازی کودکان
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
vestries
اتاق دعا رخت کن
playrooms
اتاق بازی کودکان
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
vestiary
رخت کن اتاق رخت کن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com