Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English
Persian
assmbly-room
اتاق همایش
Other Matches
congresses
همایش
convention
همایش
conventions
همایش
congress
همایش
meetings
تلاقی همایش
desktop
همایش گرافیکی
meeting
تلاقی همایش
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
CIAM
همایش بین المللی معماری مدرن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
rooms
اتاق
room
اتاق
chambers
اتاق
chamber
اتاق
room mate
هم اتاق
reception room
اتاق انتظار
reception room
اتاق پذیرایی
reading rooms
اتاق قرائت
newsroom
اتاق نودادنگاری
reading room
اتاق قرائت
newsrooms
اتاق نودادنگاری
distorted room
اتاق خطاانگیز
war room
اتاق جنگ
war room
اتاق عملیات
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
common room
اتاق استادان
common rooms
اتاق استادان
newsroom
اتاق خبر
newsrooms
اتاق خبر
houseroom
اتاق خانه
Room 123
اتاق 123
batten
[تخته ی کف اتاق ]
ante-chamber
اتاق انتظار
a double room
یک اتاق دو نفره
waiting-room
اتاق انتظار
a single room
یک اتاق یک نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
dorter
اتاق خواب
dortour
اتاق خواب
common joist
تیر کف اتاق
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
keeping-room
اتاق نشیمن
long gallery
اتاق طویل
vacuum chamber
اتاق خلاء
sickroom
اتاق بیمار
studios
اتاق کار
studio
اتاق کار
surgeries
اتاق جراحی
surgery
اتاق جراحی
sitting room
اتاق نشیمن
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
sickrooms
اتاق بیمار
wheelhouses
اتاق سکان
linoleum
مشمع کف اتاق
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing house
اتاق تهاتر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
roomful
بقدر یک اتاق پر
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
wheelhouse
اتاق سکان
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of trade
اتاق تجارت
spence
اتاق ناهارخوری
spense
اتاق ناهارخوری
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
studding
ارتفاع اتاق
tearoom
اتاق چای
toolroom
اتاق ابزار
undercroft
اتاق کلیسا
vestibular
اتاق کوچک بدن
operations room
اتاق عملیات
room temperature
دمای اتاق
snow cave
اتاق برفی
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
vestry
اتاق دعا رخت کن
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
undercroft
اتاق زیر زمینی
vestries
اتاق دعا رخت کن
workshop
اتاق کار کارگاه
chamber
اتاق خواب خوابگاه
chambers
اتاق خواب خوابگاه
cabins
اتاق کوچک قایق
cabin
اتاق کوچک قایق
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
workroom
اتاق کار کارگاه
Br
مخفف اتاق خواب
playroom
اتاق بازی کودکان
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
hall
اتاق بزرگ دالان
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
playrooms
اتاق بازی کودکان
workshops
اتاق کار کارگاه
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
halls
اتاق بزرگ دالان
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
vestiary
رخت کن اتاق رخت کن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com