Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English
Persian
vestibular
اتاق کوچک بدن
Search result with all words
cabin
اتاق کوچک قایق
cabins
اتاق کوچک قایق
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
Other Matches
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
chambers
اتاق
room
اتاق
chamber
اتاق
room mate
هم اتاق
rooms
اتاق
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
sitting room
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
reception rooms
اتاق پذیرایی
ante-chamber
اتاق انتظار
reading room
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
reception room
اتاق انتظار
assmbly-room
اتاق همایش
waiting-room
اتاق انتظار
a single room
یک اتاق یک نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
toolroom
اتاق ابزار
studio
اتاق کار
operations room
اتاق عملیات
common joist
تیر کف اتاق
long gallery
اتاق طویل
tearoom
اتاق چای
dorter
اتاق خواب
dortour
اتاق خواب
Room 123
اتاق 123
keeping-room
اتاق نشیمن
studios
اتاق کار
distorted room
اتاق خطاانگیز
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
vacuum chamber
اتاق خلاء
reading rooms
اتاق قرائت
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
a double room
یک اتاق دو نفره
undercroft
اتاق کلیسا
batten
[تخته ی کف اتاق ]
common rooms
اتاق استادان
room temperature
دمای اتاق
war room
اتاق عملیات
reception rooms
اتاق انتظار
spense
اتاق ناهارخوری
chamber of trade
اتاق تجارت
linoleum
مشمع کف اتاق
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
common room
اتاق استادان
houseroom
اتاق خانه
chamber of commerce
اتاق تجارت
war room
اتاق جنگ
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of trade
اتاق بازرگانی
spence
اتاق ناهارخوری
snow cave
اتاق برفی
newsrooms
اتاق خبر
newsrooms
اتاق نودادنگاری
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing house
اتاق تهاتر
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
roomful
بقدر یک اتاق پر
newsroom
اتاق نودادنگاری
wheelhouses
اتاق سکان
newsroom
اتاق خبر
surgery
اتاق جراحی
surgeries
اتاق جراحی
wheelhouse
اتاق سکان
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
studding
ارتفاع اتاق
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
vestries
اتاق دعا رخت کن
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
halls
اتاق بزرگ دالان
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
hall
اتاق بزرگ دالان
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
workshops
اتاق کار کارگاه
workshop
اتاق کار کارگاه
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
undercroft
اتاق زیر زمینی
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
workroom
اتاق کار کارگاه
playroom
اتاق بازی کودکان
vestry
اتاق دعا رخت کن
playrooms
اتاق بازی کودکان
Br
مخفف اتاق خواب
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
chambers
اتاق خواب خوابگاه
chamber
اتاق خواب خوابگاه
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
culverts
پل کوچک
pint size
کوچک
pint-size
کوچک
minor
کوچک
thumbnails
کوچک
fractional
کوچک
small
کوچک
venule
رگ کوچک
small fry
کوچک
thumbnail
کوچک
smaller
کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com