Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
Other Matches
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
scanned
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
air defense
پدافند هوایی
anti aircraft defense
پدافند ضد هوایی
anti aircraft
پدافند هوایی
air observation
دیدبانی هوایی
aerial observation
دیدبانی هوایی
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
integrated defense
پدافند هوایی توام
air defense element
عنصر پدافند هوایی
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
active air defense
پدافند عامل هوایی
flak
توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sector commander
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air defense sector
منطقه ماموریت پدافند هوایی
rules of engagement
روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense ship
ناو مخصوص پدافند هوایی
area air defense commander
فرمانده منطقه پدافند هوایی
vital area
منطقه حیاتی پدافند هوایی
air spot
تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
faker
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
weapons hold
فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
air defense direction center
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
splashed
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
missile master
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
flad suppression
تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parroted
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
filter center
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
effectiveness clock
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
isolead curve
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
ship
کشتی هوایی هواپیما
airspeed
سرعت هوایی هواپیما
ships
کشتی هوایی هواپیما
air miss
تصادم هوایی دو هواپیما
airspeeds
سرعت هوایی هواپیما
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
launch time
زمان پرواز هوایی هواپیما
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spots
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
ground nadir
نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
liner
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
liners
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
gates
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
air position
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
linear speed
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
lead curve
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
snake mode
روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
air dispatcher
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
unremitting
مداوم
ongoing
مداوم
cyclic
مداوم
sequential
مداوم
continuing
مداوم
running
مداوم
continuous
مداوم
constants
مداوم
constant
مداوم
overtaking lane
خط سبقت
antedated
سبقت
competitive
سبقت جو
antedates
سبقت
precession
سبقت
antecedence
سبقت
transcendence or cy
سبقت
competitiveness
سبقت جو
antedate
سبقت
precedence
سبقت
overtaking
سبقت
persistent
پایا مداوم
persistent inflation
تورم مداوم
drum roll
ضربات مداوم
continuous illumination
روشنایی مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
continuous fire
اتش مداوم
stand
دفاع مداوم
steadies
پی درپی مداوم
steadied
پی درپی مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
discontinuous
غیر مداوم
steady state growth
رشد مداوم
halting
غیر مداوم
steady
پی درپی مداوم
running fire
اتش مداوم
sustained fire
تیر مداوم
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained rate
نواخت مداوم
sustaining growth
رشد مداوم
life long education
اموزش مداوم
sustained fire
اتش مداوم
endurance time
سرعت مداوم
durably
بطور مداوم
drum rolls
ضربات مداوم
steadying
پی درپی مداوم
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
transcending
سبقت جستن
outdistancing
سبقت گرفتن بر
passant
سبقت گیر
overtake
سبقت گرفتن
overtaken
سبقت گرفتن
overtakes
سبقت گرفتن
grab
سبقت گرفتن
grabbed
سبقت گرفتن
outdistances
سبقت گرفتن بر
grabbing
سبقت گرفتن
outdistanced
سبقت گرفتن بر
grabs
سبقت گرفتن
to get the better of
سبقت گرفتن بر
outdistance
سبقت گرفتن بر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com