English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
Other Matches
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
insulates مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
superconductive خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conductor rail ریل هادی شمش هادی
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
telephone connection اتصال تلفنی
trunk call اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls اتصال تلفنی بین دومشترک
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
line termination circuit اتصال مشترک
photoconductive هادی حساس نسبت به نور هادی نور
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
leading line خط هادی
cable هادی
conductor هادی
conductors هادی
leads هادی
electric conductor هادی
ductile هادی
lead هادی
steerer هادی
directors هادی
guided هادی
directorial هادی
guides هادی
guide هادی
cabled هادی
director هادی
telephone subscriber مشترک تلفنی
directress هادی خط راهنما
lizard بند هادی
leads کابل هادی
director sight دوربین هادی
leads غلاف هادی
leads سبقت هادی
directrix هادی خط راهنما
twin conductor هادی دوبل
superconductors فوق هادی
lead کابل هادی
lead غلاف هادی
directing staff ستاد هادی
single conductor هادی تک رشتهای
single core هادی تک رشتهای
conducting staff ستاد هادی
conductive silver نقره هادی
conductor current جریان هادی
solid state نیمه هادی
conductor resistance مقاومت هادی
superconductor فوق هادی
lizards بند هادی
bus bar ریل هادی
valve guide هادی سوپاپ
conductors سیم هادی
conductors هادی رسانا
circuit line هادی جریان
water main لوله هادی اب
water mains لوله هادی اب
superconducter مافوق هادی
lead سبقت هادی
dredging ladder هادی سطل
heat conductor هادی حرارت
noninductive غیر هادی
ideal conductor هادی ایده ال
conductor سیم هادی
internal conductor سیم هادی
conductor هادی رسانا
light quide هادی نور
wireway سیم هادی
conductor rail شینه هادی
light guide هادی نور
guide vane تیغه هادی
guide flag پرچم هادی
semi conductor نیمه هادی
electric conductor هادی برق
semicinductor نیمه هادی
light pipe هادی نور
guide bank دیوار هادی سد
electric conductor هادی الکتریسیته
duct لوله هادی
vascular tissue بافت هادی
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
line termination circuit مدار مشترک تلفنی
local subscriber مشترک تلفنی محلی
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
polestar هادی مورد توجه
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
ohmage مقاومت هادی برق
nozzle guide vane تیغههای هادی یا راهنما
nonconductor جسم غیر هادی
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
wires هادی فلزی نازک
wire هادی فلزی نازک
superconducting computers کامپیوترهای مافوق هادی
solid state cartridge کارتریج نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
current carring wire سیم هادی جریان
insulated conductor هادی عایق شده
port شیار هادی دهانه
lead in مدار هادی اشتعال
guides post نفر هادی مستقر شوید
solid-state مربوط به وسایل نیمه هادی
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
quadrattrix راهنمای تربیع منحنی هادی
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
integrate semiconductor circuit مدار نیمه هادی مجتمع
photoconductor هادی حساس نسبت به نور
conductor وسیله هادی اجرا کننده
conductors وسیله هادی اجرا کننده
conductor هادی جریان برق رشته سیم
currents حرکت قط عات بار دار در یک هادی
electric حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
double تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
current حرکت قط عات بار دار در یک هادی
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
low gap semiconductor نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
diathermanous هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
nonsparking ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
conductors هادی جریان برق رشته سیم
diathermic هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
transistor ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafers تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductors مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
wafer تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
conductor مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
bathyconductograph وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
jumper سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
photoresist فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumpers سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumbo chip مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
multilayer تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
mark نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com