Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
to break contact
اتصال راقطع کردن
Other Matches
lumber
الوار راقطع کردن
lumbered
الوار راقطع کردن
lumbering
الوار راقطع کردن
lumbers
الوار راقطع کردن
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
hatched moulding
گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
skip it
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
connects
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connect
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads
قطب اتصال سیم اتصال
to switch off
قطع کردن اتصال
disconnecting
قطع کردن اتصال الکتریکی
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
lead
هدایت کردن بست اتصال
disconnects
قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnect
قطع کردن اتصال الکتریکی
leads
هدایت کردن بست اتصال
shortest
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
shorter
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
Do the trains connect?
[خط]
قطارها به هم اتصال دارند؟
[برای عوض کردن قطار]
AUI connector
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
joint
بند بند کردن اتصال دادن بند
attaching
اتصال
link
اتصال
contacts
اتصال
continuity
اتصال
tie line
خط اتصال
tie down
اتصال
scarf
اتصال
hitching
اتصال
junctions
اتصال
attach
اتصال
attaches
اتصال
junction
اتصال
bounding
اتصال
scarfs
اتصال
connection
اتصال
interconnection
اتصال
connection line
خط اتصال
binding
اتصال
lead wire
خط اتصال
colligation
اتصال
interconnetion
اتصال
bindings
اتصال
concatenate
اتصال
connect node
کد اتصال
coitus
اتصال
unions
اتصال
v joint
اتصال "وی "
connector
اتصال
connectivity
اتصال
hitch
اتصال
bonding
اتصال
suspension
اتصال
fusion
اتصال
fusions
اتصال
hitches
اتصال
connexions
اتصال
hitched
اتصال
union
اتصال
clutch dog
فک اتصال
conjuncture
اتصال
joint
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
seam
خط اتصال
law of continvity
اتصال
network
اتصال
contacted
اتصال
symphysis
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
nexus
اتصال
juncture
اتصال
networks
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
wiring
اتصال
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
jump joint
اتصال لب به لب
seams
خط اتصال
contact
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
abjoint
بی اتصال
conjunctions
اتصال
suspensions
اتصال
incorporation
اتصال
conjunction
اتصال
coupling
اتصال
contacting
اتصال
fitting
اتصال
inosculation
اتصال
abutment
اتصال
cutter link
اتصال
connecting rod
میله اتصال
connection box
جعبه اتصال
tongue and groove joint
اتصال نر و ماده
pipe connection
اتصال لوله
tongue and groove joint
اتصال نر ولاس
corner joint
اتصال گوشه
jack
انبر اتصال
accolades
خط اتصال اکولاد
coupler link
عضو اتصال
connect time
زمان اتصال
tomming
اتصال ازبالا
operate
اتصال دادن
coupling capacitor
خازن اتصال
coupler link
لینک اتصال
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
connecting diagram
دیاگرام اتصال
connected load
توان اتصال
to put through
اتصال دادن به
ground connection
اتصال زمین
accolade
خط اتصال اکولاد
ramps
سربالایی اتصال
ramp
سربالایی اتصال
connection cable
کابل اتصال
v connection
اتصال مثلث
connector
وسیله اتصال
contact pair
زوج اتصال
connexion
ارتباط اتصال
truss joist
تیر اتصال
two way wiring
اتصال تبدیل
coupling magent
اهنربای اتصال
data link
اتصال داده
floating
فاقدوسیله اتصال
coupling valve
ارزش اتصال
cross linking
اتصال عرضی
conjunction
اتصال اقتران
connector
اتصال دهنده
conjunctions
اتصال اقتران
coupling instability
نااستواری اتصال
crosspoint
زوج اتصال
connection diagram
دیاگرام اتصال
jacks
انبر اتصال
dead earth
اتصال زمین
connection terminal
پایانه اتصال
corner joint
اتصال فارسی
contact series
اتصال سری
coupling coefficient
ضریب اتصال
operated
اتصال دادن
connectivity platform
برنامه اتصال
contact plug
فیش اتصال
coupling element
عنصر اتصال
operates
اتصال دادن
coupling factor
ضریب اتصال
connector symbol
علامت اتصال
three phase bridge connection
اتصال پل سه فازه
tache
نوار اتصال
tach
نوار اتصال
cable joint
موف اتصال
switching kit
جعبه اتصال
balanced circuit
اتصال سیمتریک
switch gear
وسیله اتصال
switch contact
کنتاکت اتصال
by pass
اتصال کوتاه
subscriber's cable
کابل اتصال
strapped joint
اتصال تسمهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com