English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
microphone connection اتصال میکروفن
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
built-in microphone میکروفن
microphones میکروفن
microphone میکروفن
microphone button تکمه میکروفن
microphone cable کابل میکروفن
microphone cable سیم میکروفن
microphone circuit مدار میکروفن
bugging میکروفن مخفی
bug میکروفن مخفی
bugs میکروفن مخفی
microphone current جریان میکروفن
ribbon microphone میکروفن نواری
laryngophone میکروفن حنجرهای
hydrophone میکروفن زیرابی
microphone battery باطری میکروفن
microphone diagram ممبران یا دیاگرام میکروفن
low power microphone میکروفن با قدرت خروجی کم
microphone amplifier تقویت کننده میکروفن
bugged مجهز به میکروفن مخفی
telephone transmitter میکروفن تلفن کپسول دهنی
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
stereo صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads قطب اتصال سیم اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
contacted اتصال
contacting اتصال
incorporation اتصال
contact اتصال
lead wire خط اتصال
network اتصال
jump joint اتصال لب به لب
law of continvity اتصال
interconnection اتصال
inosculation اتصال
hitch اتصال
connection line خط اتصال
hitches اتصال
hitching اتصال
connectivity اتصال
connector اتصال
union اتصال
unions اتصال
bonding اتصال
seam خط اتصال
seams خط اتصال
fusion اتصال
contacts اتصال
lap joint اتصال لب به لب
clutch dog فک اتصال
colligation اتصال
concatenate اتصال
attaching اتصال
attaches اتصال
attach اتصال
scarf اتصال
conjuncture اتصال
connect node کد اتصال
networks اتصال
interconnetion اتصال
joint اتصال
fusions اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
suspension اتصال
junctions اتصال
binding اتصال
bindings اتصال
connection اتصال
connexions اتصال
bounding اتصال
scarfs اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
coupling اتصال
conjunctions اتصال
symphysis اتصال
suspensions اتصال
tie line خط اتصال
continuity اتصال
tie down اتصال
v joint اتصال "وی "
hitched اتصال
nexus اتصال
juncture اتصال
link اتصال
fitting اتصال
conjunction اتصال
junction اتصال
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
cutter link اتصال
wiring اتصال
butt joint اتصال لب به لب
abutment اتصال
abjoint بی اتصال
coitus اتصال
synchronised با هم اتصال دادن
data link اتصال داده
connectivity platform برنامه اتصال
cross linking اتصال عرضی
synchronises با هم اتصال دادن
connector وسیله اتصال
synchronising با هم اتصال دادن
dead earth اتصال زمین
ground connection اتصال زمین
delta connection اتصال مثلث
delta connection اتصال دلتا
synchronizes با هم اتصال دادن
connection terminal پایانه اتصال
connector اتصال دهنده
corner joint اتصال فارسی
contact series اتصال سری
floating فاقدوسیله اتصال
contact plug فیش اتصال
coupler link لینک اتصال
crosspoint زوج اتصال
contact pair زوج اتصال
coupler link عضو اتصال
coupling capacitor خازن اتصال
connexion ارتباط اتصال
coupling coefficient ضریب اتصال
connector symbol علامت اتصال
coupling element عنصر اتصال
coupling factor ضریب اتصال
coupling instability نااستواری اتصال
coupling magent اهنربای اتصال
coupling valve ارزش اتصال
corner joint اتصال گوشه
fitting قطعه اتصال
by pass اتصال کوتاه
automatic drop اتصال خودکار
arris fillet joint اتصال فرنگی
adaptor piece حلقه اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
chain field فیلد اتصال
channel attached اتصال کانالی
circuit diagram شمای اتصال
connecting اتصال دهنده
cascade connection اتصال ابشاری
balanced circuit اتصال سیمتریک
cable joint موف اتصال
brittannia joint اتصال بریتانیایی
branch extension اتصال شنت
binding screw پیچ اتصال
binding post پیچ اتصال
becket حلقه اتصال
dovetail joint اتصال دم چلچله
ball joint توپی اتصال
cam control بادامک اتصال
capacity ground اتصال به فرفیت
cluster joint اتصال خوشهای
discontinuity عدم اتصال
connect time زمان اتصال
discontinuities عدم اتصال
connected load توان اتصال
connecting branch اتصال یا پیوستگی
manifold روپوش اتصال
connecting diagram دیاگرام اتصال
connecting rod میله اتصال
connection box جعبه اتصال
connection cable کابل اتصال
conjunction اتصال اقتران
synchronize با هم اتصال دادن
conference circuit اتصال پیشنهادی
acondylous منفصل بی اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com