English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Other Matches
political matters مسائل سیاسی
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
mysticism توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
indifferentism لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
residents نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
russian revolution وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
rescous مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
me too دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
case sensitive حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
apolitical دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
immunity مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics علم سیاسی امور سیاسی
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
politic سیاسی نماینده سیاسی
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
battle problems مسائل جنگی
economic problems مسائل اقتصادی
religious matters مسائل مذهبی
business matters مسائل کسبی
beside the point <idiom> مسائل حاشیهای
matters of great moment مسائل مهم
operational problems مسائل عملیاتی
europa اروپا
occident اروپا
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
macroeconomic issues مسائل اقتصاد کلان
tax administration مسائل اجرایی مالیات
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
European Union [EU] اتحادیه اروپا
he was ordered to europe او مامور اروپا شد
Europe قاره اروپا
european essembly مجلس اروپا
Take things as you find them. <proverb> مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
sensationalism پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
e r p برنامه ترمیم اروپا
to e. carpets to the europe فرش به اروپا فرستادن
missel یکجور باسترک در اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe . یکدفعه سر از اروپا درآورد
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
the concert of europe دول متوافق اروپا
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
european monetary fund صندوق پولی اروپا
Nordic وابسته به شمال اروپا
urbiculture مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
endogenous مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
glasnost سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
humanism دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? چند وقت اروپا می مانید ؟
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
EEC مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
sabot کفش چوبی روستاییان اروپا
irrigationist کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
redundancies در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
tench ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
stressing یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
pornography نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
cogo یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
shad شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
econometrics استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
isonomy برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
legalism اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
ideology بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
internal telecommunications unions یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
accidents اتفاق
flukes اتفاق
chance اتفاق
happening اتفاق
coincidences اتفاق
occurrence اتفاق
fortuity اتفاق
occurrences اتفاق
unity اتفاق
federal اتفاق
confederacies اتفاق
confederacy اتفاق
accident اتفاق
happenings اتفاق
event اتفاق
events اتفاق
league اتفاق
leagues اتفاق
joinder اتفاق
hap اتفاق
togtherness اتفاق
lague اتفاق
chances اتفاق
chanced اتفاق
chancing اتفاق
cases اتفاق
confederation اتفاق
fluke اتفاق
confederations اتفاق
accidence اتفاق
accidentalness اتفاق
togetherness اتفاق
accidentalism اتفاق
case اتفاق
occurence اتفاق
coincidence اتفاق
prize courts دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
incidentally <adv.> برحسب اتفاق
it happened اتفاق افتاد
Accompanied by. Together with . به اتفاق (همراه )
Accidentally . By chance. بر حسب اتفاق
as it happens <adv.> برحسب اتفاق
befell اتفاق افتادن
fortuitously <adv.> برحسب اتفاق
supervention اتفاق ناگهانی
at random <adv.> برحسب اتفاق
by chance <adv.> برحسب اتفاق
by happenstance <adv.> برحسب اتفاق
by accident <adv.> برحسب اتفاق
come about اتفاق افتادن
by hazard <adv.> برحسب اتفاق
unison اتحاد اتفاق
by a coincidence <adv.> برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> برحسب اتفاق
tide اتفاق افتادن
befalls اتفاق افتادن
accidentally <adv.> برحسب اتفاق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com