English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
adverse reactions اثرهای جانبی
by-effects اثرهای جانبی
byeffects اثرهای جانبی
secondary effects اثرهای جانبی
side effects اثرهای جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
Other Matches
backward linkages اثرهای نشیب
backward linkages اثرهای قهقرائی
raindrop imprints اثرهای چکه باران
raindrop impressions اثرهای چکه باران
rain prints اثرهای چکه باران
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
adverse reaction اثر جانبی
lateral جانبی
spillover effect اثر جانبی
secondary effect اثر جانبی
fall-out [side effect] اثر جانبی
by-effect اثر جانبی
byeffect اثر جانبی
sidelong جانبی
bilateral دو جانبی
accessory جانبی
contour line خط جانبی
laterad جانبی
lateral shifts حرکت جانبی
marginal bund خاکریز جانبی
side circuit مدار جانبی
lateral surface سطح جانبی
wing wall دیواره جانبی
lateral shifts تغییرات جانبی
units وسیله جانبی
accessory وسیله جانبی
unit وسیله جانبی
side effect اثر جانبی
side friction اصطکاک جانبی
side group گروه جانبی
side reaction واکنش جانبی
ventrolateral بطنی و جانبی
oblique fire اتش جانبی
lateral yield له شدگی جانبی
end gable نمای جانبی
sideways sum مجموع جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
trilaterality حالت سه جانبی
aisles جانبی صحن
side chain زنجیر جانبی
sideband باندهای جانبی
side view نمای جانبی
aisle جانبی صحن
side effect نتیجه جانبی
devices وسیله جانبی
spillover effects آثار جانبی
i/o وسیله جانبی
input/output وسیله جانبی
spillover effect نتیجه جانبی
secondary effect نتیجه جانبی
fall-out [side effect] نتیجه جانبی
device وسیله جانبی
lateral buckling کمانکش جانبی
lateral control کنترل جانبی
lateral dispersion پراکندگی جانبی
byeffect نتیجه جانبی
flank speed سرعت جانبی
side effects آثار جانبی
secondary effects آثار جانبی
cross wind باد جانبی
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
dorsolateral پشتی و جانبی
byeffects آثار جانبی
by-effects آثار جانبی
adverse reactions آثار جانبی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
lateral dominance برتری جانبی
laterality برتری جانبی
by-effect نتیجه جانبی
side-effects اثر جانبی
side-effect نتیجه جانبی
lateral pressure فشار جانبی
lateral load بار جانبی
peripheral دستگاه جانبی
byeffect عوارض جانبی
peripherals دستگاههای جانبی
side-effect اثر جانبی
side-effects نتیجه جانبی
lateral fissure شیار جانبی
lateral inversion معکوس جانبی
adverse reaction نتیجه جانبی
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
angle of sideslip زاویه انحراف جانبی
side effect اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip زاویه لغزش جانبی
crabs حرکت جانبی ناو
miniperipheral دستگاه جانبی کوچک
notch piers پایههای جانبی سرریز
peripheral controller کنترل کننده جانبی
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
lateral magnifying power درشت نمایی جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
lateral support تکیه گاه جانبی
crab حرکت جانبی ناو
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
sides way تغییر مکان جانبی
processor پردازنده جانبی مخصوص
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
lateral-adjustment lever سطح تنظیم جانبی
sidelobe بیم جانبی رادار
side tone صدای جانبی گوشی
side-effect اثرجانبی نتیجه جانبی
ventrolateral درقسمت جانبی شکم
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
asymmetrical sideband transmission پخش باند جانبی مانده
lateral strain تغییر شکل نسبی جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profile برش عمودی تصویر جانبی
sidepiece قطعه کناری بخش جانبی
vestigial sideband transmission پخش باند جانبی مانده
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
side overlap پوشش جانبی عکس هوایی
sculpture in the round پیکره سازی همه جانبی
lateral gain پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
lateral deflection of beam تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
shortest تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polled بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polls بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
bells and whistles صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
peripheral انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
forms وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
formed وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
outputs کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
stair towers turrets برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
controllers سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
input/output کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
loads فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
PCMCIA حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
enhancement امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
parallels تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallelled تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
adapter کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
externals سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
enhance واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhanced واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhances واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhancing واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
s 00 bus یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
processor که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
paralleling تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com