English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
gregarious اجتماعی دستهای
Other Matches
fascicled دستهای
bunchy دستهای
claque دستهای که
congregational دستهای
denominational دستهای
party lines خط دستهای
party line خط دستهای
fascicular دستهای
batch دستهای
batches دستهای
processionary دستهای
batch file فایل دستهای
batch compiler همگردان دستهای
batch processing پردازش دستهای
block copolymer همبسپار دستهای
production تولید دستهای
batch mode باب دستهای
poppyhead گل اذین دستهای
group flashing light چشمک زن دستهای
pentadelphous پنج دستهای
multiple contact کنتاکت دستهای
productions تولید دستهای
asterism برج دستهای از ستارگان
wash your hands دستهای خود را بشویید
splitting چند دستهای شدن
gallowglass دستهای سرباز مزدور
vespiary اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadrons دستهای از مردم گروه هواپیما
squadron دستهای از مردم گروه هواپیما
dinosaurs دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
prone float روی شکم با دستهای کشیده
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
wide arm handstand بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batch سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batches سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
maharaja لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
burst انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
hard handed دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
strappado مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
someone's hands are tied <idiom> دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
bursts انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharajah لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajas لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
monoprogramming system سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
chains لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
happy family دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
queues تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
passionist عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
queue تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
forlorn hope دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
queueing تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
batch فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
windrow دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batches فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
capitulary عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
rje سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
logs مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
autoexec bat در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
anti social ضد اجتماعی
Republicans اجتماعی
public اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
ecclesiastics اجتماعی
Republican اجتماعی
ecclesiastic اجتماعی
communally اجتماعی
social اجتماعی
the herd instinct حس اجتماعی
processionary اجتماعی
socio political اجتماعی
socio economic اجتماعی
societal اجتماعی
communal اجتماعی
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureaus ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
social action اقدام اجتماعی
social fission شکافت اجتماعی
social facilitation تسهیل اجتماعی
social exchange تبادل اجتماعی
social self-concept خودپنداری اجتماعی
social good کالاهای اجتماعی
social adaptiveness انطباق اجتماعی
social adjustment سازگاری اجتماعی
social acceptance پذیرش اجتماعی
social anomie بی هنجاری اجتماعی
social habit عادت اجتماعی
social health بهداشت اجتماعی
social evolution تکامل اجتماعی
social elimination طرد اجتماعی
social benefit نفع اجتماعی
social benefit منفعت اجتماعی
social capital سرمایه اجتماعی
social changes تغییرات اجتماعی
social class طبقه اجتماعی
social consciousness هشیاری اجتماعی
social strcture ساخت اجتماعی
social control کنترل اجتماعی
social behavior رفتار اجتماعی
social effects سودهای اجتماعی
social drive سائق اجتماعی
social distance فاصله اجتماعی
social disparity نابرابری اجتماعی
social approval تایید اجتماعی
social disintegration فروپاشی اجتماعی
social attitude نگرش اجتماعی
social development توسعه اجتماعی
social cost هزینه اجتماعی
social contract قرارداد اجتماعی
social hygiene بهداشت اجتماعی
social workers کارگزار اجتماعی
social welfare رفاه اجتماعی
social wealth ثروت اجتماعی
social transmission انتقال اجتماعی
social therapy درمان اجتماعی
social theory نظریه اجتماعی
social system نظام اجتماعی
social surplus مازاد اجتماعی
sociogenesis پدیدایی اجتماعی
social status موقعیت اجتماعی
social status پایگاه اجتماعی
social situation موقعیت اجتماعی
social will اراده اجتماعی
socialization اجتماعی کردن
social workers مددکار اجتماعی
social worker کارگزار اجتماعی
social worker مددکار اجتماعی
social life زندگی اجتماعی
unsocialized اجتماعی نشده
undersocialized نارس اجتماعی
social scientist کارشناسعلوم اجتماعی
sociopsychological اجتماعی- روانی
sociopolitical اجتماعی- سیاسی
sociopolitical اجتماعی وسیاسی
socioeconomic اجتماعی- اقتصادی
socioeconomic اجتماعی واقتصادی
sociocultural اجتماعی- فرهنگی
socializer اجتماعی کننده
socialization اجتماعی شدن
social service خدمات اجتماعی
social self خود اجتماعی
social mobility تحرک اجتماعی
social milieu محیط اجتماعی
social medicine پزشکی اجتماعی
social maturity بلوغ اجتماعی
social maladjustment ناسازگاری اجتماعی
social learning یادگیری اجتماعی
social lag پس افتادگی اجتماعی
social intelligence هوش اجتماعی
social type سنخ اجتماعی
social integration یکپارچگی اجتماعی
social institution نهاد اجتماعی
social instinct غریزه اجتماعی
social inhibition بازداری اجتماعی
social influence نفوذ اجتماعی
social motive انگیزه اجتماعی
social need نیاز اجتماعی
social selection انتخاب اجتماعی
social role نقش اجتماعی
social relations روابط اجتماعی
social reinforcement تقویت اجتماعی
social psychology روانشناسی اجتماعی
social psychiatry روانپزشکی اجتماعی
social programs برنامههای اجتماعی
social pressure فشار اجتماعی
social power قدرت اجتماعی
social policy سیاست اجتماعی
social phenomenon پدیده اجتماعی
social perception ادراک اجتماعی
social peace ارامش اجتماعی
social outlays مخارج اجتماعی
social organization سازمان اجتماعی
social norm هنجار اجتماعی
social immobility بی تحرکی اجتماعی
social work مددکاری اجتماعی
social security تامین اجتماعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com