Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
ignition
احتراق اتش زدن مشتعل کردن
Other Matches
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
furnace
مشتعل کردن
emblaze
مشتعل کردن
furnaces
مشتعل کردن
relume
برافروختن مشتعل کردن
ignited
مشتعل کردن یا شدن
ignites
مشتعل کردن یا شدن
igniting
مشتعل کردن یا شدن
ignite
مشتعل کردن یا شدن
igniting
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
tamping
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
aflame
مشتعل
in flames
مشتعل
blazing
مشتعل
red-hot
مشتعل
sulfurous
مشتعل
sulphurous
مشتعل
ablaze
مشتعل
conflagrant
مشتعل
glow discharge cold cathode tube
لامپ مشتعل
glow tube
لامپ مشتعل
ignitor
مشتعل کننده
glows
مشتعل بودن
flaming discharge
تخلیه مشتعل
glow discharge tube
لامپ مشتعل
glow
مشتعل بودن
kindled
مشتعل شدن
aglow
مشتعل وفروزان
igniter
مشتعل کننده
kindles
مشتعل شدن
glowed
مشتعل بودن
kindle
مشتعل شدن
flaming arc
قوس مشتعل
flames
مشتعل شدن تابش
igniter train
مدار مشتعل کننده
neon glow lamp
لامپ مشتعل نئون
on fire
مشتعل درتاب وتب
initiator
چاشنی مشتعل کننده
flame
مشتعل شدن تابش
igniting primer
چاشنی مشتعل کننده
igniting powder
خرج مشتعل کننده
igniting fuze
کلاهک مشتعل کننده
igniting fuze
ماسوره مشتعل کننده
burn
سوختن مشتعل شدن
igniter pad
بالشتک مشتعل کننده
ignition cap
کلاهک مشتعل کننده
burns
سوختن مشتعل شدن
to burst into flames
اتش گرفتن مشتعل شدن
igniting
اتش گرفتن مشتعل شدن
ignited
اتش گرفتن مشتعل شدن
blaze
شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed
شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazes
شعله درخشان یا اتش مشتعل
ignites
اتش گرفتن مشتعل شدن
ignite
اتش گرفتن مشتعل شدن
igniter
مشتعل کننده اتش زنه
low
مشتعل شدن زبانه کشیدن
propane
پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
buster
خرج مشتعل کننده استری یا لایی
envy rankled in his breast
اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
igniter
خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
firing
احتراق
explosion
احتراق
burning
احتراق
combustion
احتراق
arson
احتراق
deflagration
احتراق
ignition
احتراق
oxidization
احتراق
explosions
احتراق
inflammation
احتراق
seeting on fire
احتراق
lighting
احتراق
single ignition
احتراق تک برقی
pre ignition
زود احتراق
external combustion
احتراق خارجی
duplex ignition
احتراق دوگانه
triple ignition
احتراق سه برقی
magneto ignition
احتراق با مگنت
dual ignition
احتراق دو برقی
base ignition
احتراق تحتانی
combustible
احتراق پذیر
combustible
قابل احتراق
sulphur
اصل احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
premature ignition
احتراق زودرس
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
combustion
اشتعال احتراق
combustibility
قابلت احتراق
ignition
اشتعال احتراق
burning brand
نوع احتراق
ignition by contact
احتراق تماسی
ignition spark
جرقه احتراق
ignition switch
کلید احتراق
igniting agent
عامل احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
ignitible
قابل احتراق
igniting point
نقطه احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
igniter switch
کلید احتراق
igniter switch
سوئیچ احتراق
ignitable
قابل احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
misfiring
احتراق ناقص
ignition pulse
ایمپولز احتراق
ignition pulse
ضربه احتراق
combustor
محفظه احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
ignition cable
کابل احتراق
ignition charge
خرج احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition condition
حالت احتراق
ignition control
کنترل احتراق
ignition current
جریان احتراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition lag
تاخیر احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
flash point
نقطه احتراق
heat value
گرمای احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
flame out
قطع احتراق
heat of combustion
گرمای احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
timing
زمان احتراق
firing position
موقعیت احتراق
combustion area
محفظه احتراق
firing order
ترتیب احتراق
combustiblity
قابلیت احتراق
firing accessories
لوازم احتراق
internal combustion
احتراق داخلی
combustion efficiency
راندمان احتراق
combustion efficiency
بازده احتراق
surface burning
احتراق سطحی
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
inexplosive
غیرقابل احتراق
sulfur
اصل احتراق
heating value
گرمای احتراق
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
burning brand
علامت احتراق نیمسوزی
molar heat of combusion
گرمای مولی احتراق
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
delay zction firing
عمل احتراق با تاخیر
ignition system
سیستم احتراق موتور
preignition
احتراق قبل از وقت
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
explosively
بطور قابل احتراق
molar enthalpy of combusion
انتالپی مولی احتراق
incombustibility
عدم امکان احتراق
combustor
سیستم احتراق توربین
compression ingition
احتراق توسط فشار
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
order of fire
ترتیب احتراق موتور
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
combustible
جسم قابل احتراق
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
incombustible
غیر قابل احتراق
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
ignition voltage
فشار الکتریکی احتراق
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
timing
تنظیم زمان احتراق موتور
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
capacitor discharge ignition
سیستم احتراق با انرژی زیاد
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
firedamp
گاز قابل احتراق معدن
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
precombustion chamber engine
موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
backfires
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfired
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfiring
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfire
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
igniter
ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com