Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
Other Matches
compression ingition
احتراق توسط فشار
ignition voltage
فشار الکتریکی احتراق
constant pressure
فشار ثابت
constant voltage
فشار الکتریکی ثابت
static pressure
فشار ثابت هوا
static
فشار ثابت هوا
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
static vent
روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
chrles' law
در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
oxidization
احتراق
seeting on fire
احتراق
ignition
احتراق
explosion
احتراق
deflagration
احتراق
lighting
احتراق
firing
احتراق
burning
احتراق
inflammation
احتراق
combustion
احتراق
arson
احتراق
explosions
احتراق
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
premature ignition
احتراق زودرس
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
ignition lag
تاخیر احتراق
ignition current
جریان احتراق
ignition control
کنترل احتراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition condition
حالت احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
ignition spark
جرقه احتراق
combustion
اشتعال احتراق
magneto ignition
احتراق با مگنت
internal combustion
احتراق داخلی
sulphur
اصل احتراق
inexplosive
غیرقابل احتراق
ignition
اشتعال احتراق
pre ignition
زود احتراق
combustible
احتراق پذیر
combustible
قابل احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
ignition switch
کلید احتراق
ignition choke
پیچک احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
base ignition
احتراق تحتانی
burning brand
نوع احتراق
firing position
موقعیت احتراق
firing order
ترتیب احتراق
igniting spark
جرقه احتراق
external combustion
احتراق خارجی
duplex ignition
احتراق دوگانه
dual ignition
احتراق دو برقی
timing
زمان احتراق
combustibility
قابلت احتراق
combustiblity
قابلیت احتراق
combustion area
محفظه احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
combustion efficiency
راندمان احتراق
combustion efficiency
بازده احتراق
flame out
قطع احتراق
flash point
نقطه احتراق
heat of combustion
گرمای احتراق
ignition charge
خرج احتراق
ignition cable
کابل احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
ignition by contact
احتراق تماسی
igniting point
نقطه احتراق
igniting agent
عامل احتراق
ignitible
قابل احتراق
ignitibility
قابلیت احتراق
igniter switch
کلید احتراق
igniter switch
سوئیچ احتراق
ignitable
قابل احتراق
ignitability
قابلیت احتراق
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
heating value
گرمای احتراق
heat value
گرمای احتراق
combustor
محفظه احتراق
misfiring
احتراق ناقص
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
sulfur
اصل احتراق
single ignition
احتراق تک برقی
firing accessories
لوازم احتراق
surface burning
احتراق سطحی
triple ignition
احتراق سه برقی
incombustible
غیر قابل احتراق
incombustibility
عدم امکان احتراق
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
combustor
سیستم احتراق توربین
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
order of fire
ترتیب احتراق موتور
molar heat of combusion
گرمای مولی احتراق
combustible
جسم قابل احتراق
burning brand
علامت احتراق نیمسوزی
internal combustion engine
موتور احتراق داخلی
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
delay zction firing
عمل احتراق با تاخیر
molar enthalpy of combusion
انتالپی مولی احتراق
ignition system
سیستم احتراق موتور
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
explosively
بطور قابل احتراق
internal combustion engines
موتور احتراق داخلی
preignition
احتراق قبل از وقت
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
capacitor discharge ignition
سیستم احتراق با انرژی زیاد
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
firedamp
گاز قابل احتراق معدن
timing
تنظیم زمان احتراق موتور
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
ignition
احتراق اتش زدن مشتعل کردن
precombustion chamber engine
موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfire
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfired
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfires
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring
احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
igniter
ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
specifics
ثابت
fixes
ثابت
settled
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
established
ثابت
specific
ثابت
patted
ثابت
steadied
ثابت
invariable
ثابت
thetical
ثابت
thetic
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
sustains
ثابت
patting
ثابت
immovable
ثابت
fiducial
ثابت
loyal
ثابت
changeless
ثابت
resolute
ثابت
pats
ثابت
disputeless
ثابت
sustained
ثابت
sustain
ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com