Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
transition probability
احتمال انتقال
Other Matches
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
chanced
احتمال
presumptions
احتمال
aptness
احتمال
presumption
احتمال
expectance
احتمال
likelihood
احتمال
chances
احتمال
verisimilitude
احتمال
chancing
احتمال
chance
احتمال
like lihood
احتمال
possibility
احتمال
possibilities
احتمال
eventualities
احتمال
eventuality
احتمال
liabilities
احتمال
probability
احتمال
liability
احتمال
supposition
احتمال
contingency
احتمال
likelihoood
احتمال
expectancy
احتمال
contingencies
احتمال
suppositions
احتمال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
mathematical probability
احتمال ریاضی
contingency
احتمال وقوع
unlikelihood
عدم احتمال
risk
احتمال زیان
There is a 50-50 chance.
احتمال 50-50است
contingencies
احتمال وقوع
the probability is
احتمال دارد
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
stand a chance
<idiom>
احتمال داشتن
risks
احتمال زیان
risking
احتمال زیان
risked
احتمال زیان
probability theory
نظریه احتمال
probability ratio
بهر احتمال
transition probability
احتمال جهش
presumption of fraud
احتمال تقلب
probability distribution
توزیع احتمال
improbability
عدم احتمال
probability curve
منحنی احتمال
probability analysis
احتمال کاوی
probabilism
احتمال گرایی
odds
احتمال ووقوع
presumedly
احتمال میرود
kill probability
احتمال کشندگی
the probability is
احتمال میرود
experimental probability
احتمال تجربی
experimental probability
احتمال ازمایشی
on the chance of
نظر به احتمال
moral certainty
احتمال قوی
inverisimilitude
عدم احتمال
probability factor
ضریب احتمال
probability of detection
احتمال کشف
probability of kill
احتمال انهدام
probability of detection
احتمال اکتشاف
probability of ionization
احتمال یونش
probability of collision
احتمال برخورد
conditional probability
احتمال مشروط
compound probability
احتمال مرکب
probability function
تابع احتمال
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
in all probability
احتمال کلی میرود
in all like
احتمال کلی دارد
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
look for
<idiom>
با احتمال فکر کردن
risks
احتمال زیان و ضرر
risk
احتمال زیان و ضرر
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
likelihood
احتمال کلی دارد
risking
احتمال زیان و ضرر
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
risked
احتمال زیان یاخطر
damage threat
احتمال تولید خسارت
balances
احتمال رویداد خطا
maximum liklihood method
روش حداکثر احتمال
balance
احتمال رویداد خطا
risk
احتمال زیان یاخطر
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
risking
احتمال زیان یاخطر
probability density function
تابع چگالی احتمال
normal probability curve
منحنی بهنجار احتمال
It is quite likely that ….
خیلی احتمال می رود که …
risks
احتمال زیان یاخطر
risked
احتمال زیان و ضرر
probability of kill
احتمال از بین رفتن
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
it is p that he did not go
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
risked
احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
risking
احتمال خطر ریسک کردن
risk
احتمال خطر ریسک کردن
risks
احتمال خطر ریسک کردن
presumed
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
presume
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely.
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presumes
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
The chances of a soloution are bleak.
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
characteristic actuation probability
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
assignments
انتقال
transfer line
خط انتقال
metabasis
انتقال
transmission
انتقال
migration
انتقال
abaloenation
انتقال
negotiations
انتقال
negotiation
انتقال
assignment
انتقال
conductance
انتقال
conduction
انتقال
displacement
انتقال
mittimus
انتقال
downloading
انتقال
marque
انتقال
conveyance
انتقال
line shaft
انتقال
conveyances
انتقال
transfer
انتقال
transfers
انتقال
transfer check
انتقال
transferring
انتقال
transmissions
انتقال
conveys
انتقال
bail arm
انتقال
transportation
انتقال
conveying
انتقال
transition
انتقال
move
انتقال
intuition
انتقال
transter
انتقال
transformation
انتقال
translation
انتقال
convey
انتقال
intuitions
انتقال
shift
انتقال
translations
انتقال
transitions
انتقال
shift
انتقال
turn over
انتقال
conveyed
انتقال
devolution
انتقال
shifts
انتقال
transference
انتقال
transmission line
خط انتقال
shifted
انتقال
change over
انتقال بانکی
assignment of contract
انتقال قرارداد
carry over
انتقال دادن
cessionary
انتقال گیرنده
progation
افزایش انتقال
shift backward
انتقال به عقب
saltus
انتقال ناگهانی
removable
قابل انتقال
asynchronous transmission
انتقال غیرهمزمان
sewarage
انتقال گنداب
red shift
انتقال سرخ
block move
انتقال بلوک
block transfer
انتقال کندهای
block transfer
انتقال بلوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com