English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
mathematical probability احتمال ریاضی
Search result with all words
probability density چگالی احتمال [ریاضی]
Other Matches
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
presumptions احتمال
verisimilitude احتمال
likelihood احتمال
chance احتمال
expectancy احتمال
contingency احتمال
chanced احتمال
contingencies احتمال
possibilities احتمال
suppositions احتمال
supposition احتمال
chances احتمال
chancing احتمال
aptness احتمال
likelihoood احتمال
probability احتمال
liability احتمال
liabilities احتمال
possibility احتمال
like lihood احتمال
presumption احتمال
eventuality احتمال
eventualities احتمال
expectance احتمال
stand a chance <idiom> احتمال داشتن
risk احتمال زیان
probabilism احتمال گرایی
transition probability احتمال انتقال
unlikelihood عدم احتمال
probability analysis احتمال کاوی
transition probability احتمال جهش
There is a 50-50 chance. احتمال 50-50است
probability curve منحنی احتمال
the probability is احتمال دارد
probability theory نظریه احتمال
probability of kill احتمال انهدام
probability of ionization احتمال یونش
probability of detection احتمال کشف
probability of detection احتمال اکتشاف
probability of collision احتمال برخورد
presumption of fraud احتمال تقلب
probability function تابع احتمال
statistical weight احتمال ترمودینامیکی
probability factor ضریب احتمال
probability distribution توزیع احتمال
probability ratio بهر احتمال
risks احتمال زیان
odds احتمال ووقوع
risking احتمال زیان
improbability عدم احتمال
presumedly احتمال میرود
compound probability احتمال مرکب
conditional probability احتمال مشروط
on the chance of نظر به احتمال
experimental probability احتمال ازمایشی
the probability is احتمال میرود
contingencies احتمال وقوع
contingency احتمال وقوع
inverisimilitude عدم احتمال
moral certainty احتمال قوی
risked احتمال زیان
kill probability احتمال کشندگی
experimental probability احتمال تجربی
probability of kill احتمال از بین رفتن
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
maximum probility detection تعیین احتمال حداکثر
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
maximum liklihood method روش حداکثر احتمال
It is quite likely that …. خیلی احتمال می رود که …
damage threat احتمال تولید خسارت
in all like احتمال کلی دارد
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
kill probability احتمال واردکردن تلفات
likelihood احتمال کلی دارد
risked احتمال زیان یاخطر
balance احتمال رویداد خطا
balances احتمال رویداد خطا
look for <idiom> با احتمال فکر کردن
risking احتمال زیان و ضرر
risked احتمال زیان و ضرر
worst-case بدترین وضع یا احتمال
risk احتمال زیان یاخطر
risk احتمال زیان و ضرر
risking احتمال زیان یاخطر
risks احتمال زیان و ضرر
normal probability curve منحنی بهنجار احتمال
in all probability احتمال کلی میرود
probability density function تابع چگالی احتمال
risks احتمال زیان یاخطر
risk احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risked احتمال خطر ریسک کردن
risks احتمال خطر ریسک کردن
risking احتمال خطر ریسک کردن
damage threat منطقه احتمال تولید خسارت
single shot hit probability احتمال اصابت یک گلوله به هدف
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
odds-on دارای احتمال بیش از 5 درصد
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
In all probability. Very likely. به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presumes مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume مسلم دانستن احتمال کلی دادن
i p that they are both gone احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
limit حد [ریاضی]
mathematical ریاضی
induce ریاضی
slide rule خط کش ریاضی
induced ریاضی
induces ریاضی
inducing ریاضی
slide rules خط کش ریاضی
domain گستره [ریاضی]
function تابع [ریاضی]
secant line خط متقاطع [ریاضی]
range دامنه [ریاضی]
secant line خط قاطع [ریاضی]
proof اثبات [ریاضی]
subset زیرمجموعه [ریاضی]
straight line خط [هندسه] [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence سری [ریاضی]
series سری [ریاضی]
division تقسیم [ریاضی]
infinity بی نهایت [ریاضی]
Venn diagram نمودار ون [ریاضی]
deviations انحرافات [ریاضی]
partial quantity زیرمجموعه [ریاضی]
vertex رأس [ریاضی]
interval فاصله [ریاضی]
matrix ماتریس [ریاضی]
determinant دترمینان [ریاضی]
multiplication ضرب [ریاضی]
minor کهاد [ریاضی]
exponent قوه [ریاضی]
interval بازه [ریاضی]
calculus حسابان [ریاضی]
antiderivative پادمشتق [ریاضی]
pi [π] عدد پی [ریاضی]
relationship رابطه [ریاضی]
fractal فراکتال [ریاضی]
exponent توان [ریاضی]
calculus [infinitesimal calculus] حسابان [ریاضی]
infinitesimal calculus حسابان [ریاضی]
fractal برخال [ریاضی]
Venn's diagram نمودار ون [ریاضی]
cosine [cos] سینوس [ریاضی]
transformation بازنمایی [ریاضی]
mapping بازنمایی [ریاضی]
map بازنمایی [ریاضی]
hypotenuse وتر [ریاضی]
transformation ترانگاشت [ریاضی]
mapping ترانگاشت [ریاضی]
map ترانگاشت [ریاضی]
sine [sin] سینوس [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
term عبارت [ریاضی]
supremum سوپریمم [ریاضی]
math. least upper bound [lub, LUB] سوپریمم [ریاضی]
times ضربدر [ریاضی]
transformation نگاشت [ریاضی]
mapping نگاشت [ریاضی]
integral انتگرال [ریاضی]
permutation جایگشت [ریاضی]
manifold چندگونا [ریاضی]
manifold منیفولد [ریاضی]
manifold خمینه [ریاضی]
equation معادله [ریاضی]
equation هم چندی [ریاضی]
equation هموگش [ریاضی]
equation solving حل معادله [ریاضی]
map نگاشت [ریاضی]
polynomial چندجمله ای [ریاضی]
volume حجم [ریاضی]
face طرف [ریاضی]
face وجح [ریاضی]
cube مکعب [ریاضی]
operator عملگر [ریاضی]
to extract a root جذرگرفتن [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com