English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
Other Matches
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
scumble رنگهای نقاشی
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
living picture پرده نقاشی
tableau پرده نقاشی
tableaus پرده نقاشی
tableaux پرده نقاشی
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
kernels تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
altar-piece پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
colours شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
pantone matching system روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
vorticism مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
to chop out درسطح پدیدارشدن
wells درسطح امدن وجاری شدن
outcrops فهور چینه درسطح زمین
well درسطح امدن وجاری شدن
outcrop فهور چینه درسطح زمین
sophisticated مشگل وپیچیده درسطح بالا
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
epicentre نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentres نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
surface dive غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
geodetic وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
pteropod نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
alloy اختلاط
colligation اختلاط
mixture اختلاط
commixture اختلاط
macedoine اختلاط
mixtures اختلاط
brew اختلاط
brewed اختلاط
brews اختلاط
conglomerate اختلاط
medleys اختلاط
mergers اختلاط
alloys اختلاط
melange اختلاط
mix اختلاط
mixes اختلاط
consolidation اختلاط
merger اختلاط
welter اختلاط
alloyage اختلاط
mixedness اختلاط
medley اختلاط
conglomerates اختلاط
liquation اختلاط
glomeration اختلاط
intermixture اختلاط
insalivation اختلاط با بزاق
etherization اختلاط با اتر
mixing valve دریچه اختلاط
immiscibility غیرقابلیت اختلاط
conglomerations اختلاط شرکتها
immixture اختلاط و امتزاج
conglomeration اختلاط شرکتها
mix design طرح اختلاط
instruction mix اختلاط دستورالعمل
synthesis هم گذاری اختلاط
syntheses هم گذاری اختلاط
consolute اختلاط پذیری
mixing in place اختلاط غر سر کار
mixture temperature دمای اختلاط
plant mixing اختلاط در کارخانه
mixing coefficient ضریب اختلاط
tone and semitone پرده ونیم پرده
glomerate اختلاط کلوخه شده
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
mix design تعیین نسبتهای اختلاط
alligation قائده اختلاط و امتزاج
miscible قابل اختلاط حل پذیر
amalgamation ادغام یا اختلاط شرکتها
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
dissonance اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
hard colors رنگهای سنگین
prisms رنگهای شوشه
primary colors رنگهای اصلی
saturated colour رنگهای روشن
spectral colours رنگهای طیف
vat dyes رنگهای خمرهای
spectral colours رنگهای طیفی
primary colors رنگهای نخستین
dye vat رنگهای خمرهای
variegated colours رنگهای گوناگون
primary colours رنگهای اصلی
prism رنگهای شوشه
fundamental colors رنگهای اصلی
coal tar dyes رنگهای قطرانی
chromatic colors رنگهای فامی
principal colors رنگهای اصلی
metallic paints رنگهای فلزی
complementary colors رنگهای مکمل
color antagonists رنگهای متضاد
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
varicolored دارای رنگهای متغیر
pastel shades سایه رنگهای خفیف
heterochromous دارای رنگهای گوناگون
the prismatic colours رنگهای هفتگانه شوسه
pyronine رنگهای قلیایی زرد
metamers رنگهای همسان نما
homochromatic دارای رنگهای مشابه
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
pastel <adj.> رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
spectrum رنگهای مریی درطیف بین
I dislike dull colors . رنگهای مات را دوست ندارم
varied دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
integrates یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrating یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
laitance حبابی که پس از بتن ریزی درسطح بتن فاهر میشود وباعث متخلخل شدن سطح بتن میگردد
blur مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
blurs مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
miscibility قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
palette مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
cameos رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
palettes مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
identities مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
cameo رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
opah یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
lapped ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
CLUT جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
nitrobenzene ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
pictorial art نقاشی
daubery نقاشی بد
canvas نقاشی
painting نقاشی
daubry نقاشی بد
canvases نقاشی
portrait نقاشی
portraits نقاشی
paintings نقاشی
the brush نقاشی
finger painting نقاشی انگشتی
easel سه پایه نقاشی
picture gallery اطاق نقاشی
pencilling نقاشی مدادی
miniature نقاشی باتذهیب
easels سه پایه نقاشی
palette knife کاردک نقاشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com