Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
parallax
اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
Other Matches
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
cartesian coordinates
سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
angle of parallax
زاویه اختلاف دید
decalage
اختلاف زاویه نصب بالها درهواپیما
variance
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
contrasted
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasting
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasts
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrast
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
concentration cell corrosion
نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
free air anomaly
اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
declination
زاویه انحراف زاویه میل
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
air position
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
difference in northing
اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
nominal
فاهری
self-styled
فاهری
surfaces
فاهری
surfaced
فاهری
outward
فاهری
surface
فاهری
skin deep
فاهری
superficially
فاهری
apparent
فاهری
seeming
فاهری
self styled
فاهری
outwards
فاهری
formfitting
فاهری
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
admittance
هدایت فاهری
externalises
فاهری ساختن
indicated horsepower
توان فاهری
externalize
فاهری ساختن
impedance
مقاومت فاهری
superficial
سرسری فاهری
assentation
رضایت فاهری
externalized
فاهری ساختن
externalizes
فاهری ساختن
glitz
گیرایی فاهری
externalizing
فاهری ساختن
externalised
فاهری ساختن
prime facie evidence
قرائن فاهری
external
فاهری پدیدار
externals
فاهری پدیدار
externalising
فاهری ساختن
pepper corn rent
اجاره فاهری
false parallax
پارالاکس فاهری
apparent error
خطای فاهری
apparent diameter
قطر فاهری
bulk gravity
چگالی فاهری
engineering stress
تنش فاهری
apparent density
تکاتف فاهری
apparent luminosity
درخشندگی فاهری
apparent wind
باد فاهری
apparent velocity
سرعت فاهری
apparent horizon
افق فاهری
apparent resistivity
مقاومت فاهری
false horizon
افق فاهری
externality
احوال فاهری
exteriorize
فاهری دانستن
artificial daylight
فلق فاهری
apparent power
توان فاهری
apparent magnitude
قدر فاهری
apparent motion
حرکت فاهری
pro forma
منباب فاهر فاهری
reactance
مقاومت فاهری خازنها
redesign
سر وصورت فاهری دادن به
simulative
دارای شباهت فاهری
terrain relief
شکل فاهری زمین
soil morphology
شکل فاهری خاک
masquerading
قیافه فاهری بخوددادن
apparent solar year
سال فاهری شمسی
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
coupling impedance
مقاومت فاهری پیوست
inductive impedance
مقاومت فاهری القائی
inductive resistance
مقاومت فاهری القایی
input impedance
مقاومت فاهری اولیه
of the surface
فاهری نمادادن رودادن
on the surface
فاهری نمادادن رودادن
capacitive resistance
مقاومت فاهری خازن
masquerades
قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded
قیافه فاهری بخوددادن
masquerade
قیافه فاهری بخوددادن
volt ampere hour meter
کنتور مصرف فاهری
impedance matrix
ماتریس مقاومت فاهری
extern
فاهری واقع در خارج
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
inductive impedance
مقاومت فاهری با جزء القائی
exteriors
فاهری واقع در سطح خارجی
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
indicated airspeed
سرعت فاهری نسبت به هوا
impedance compensator
متعادل کننده مقاومت فاهری
apparent solar
روز شمسی فاهری روزشمسی
apparent precession
انحراف فاهری محور ژایرو
exterior
فاهری واقع در سطح خارجی
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
formalization
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
signalment
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feints
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
occasioning
موقعیت
occasions
موقعیت
sites
موقعیت
positioned
موقعیت
line of position
خط موقعیت
sited
موقعیت
occasion
موقعیت
position
موقعیت
locations
موقعیت
situs
موقعیت
condition
موقعیت
site
موقعیت
occasioned
موقعیت
situations
موقعیت
orientation
موقعیت
berths
موقعیت جا
berthing
موقعیت جا
situation
موقعیت
berthed
موقعیت جا
berth
موقعیت جا
lodgment
موقعیت
lodgment or lodge
موقعیت
location
موقعیت
status
اهمیت یا موقعیت
endo position
موقعیت اندو
ground position
موقعیت زمینی
advantage ground
موقعیت خوب
lies
موقعیت چگونگی
lied
موقعیت چگونگی
position
شکل موقعیت
d. of a situation
موقعیت باریک
lie
موقعیت چگونگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com