English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
boot اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
Other Matches
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
deflation تقلیل قیمتها
mark down کاهش قیمتها
price war جنگ قیمتها
list price فهرست قیمتها
price levels سطح قیمتها
The prices have gone up. قیمتها بالارفته اند
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
Without regard for prices . بدون توجه به قیمتها
interchanged مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
consumer's surplus یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
long run equilibrium موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
free air anomaly اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
difference in northing اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
reciprocation مبادله
swapping مبادله
interchanging مبادله
trucked مبادله
talk مبادله
talked مبادله
talks مبادله
trucking مبادله
interchange مبادله
interchanged مبادله
trucks مبادله
interchanges مبادله
truck مبادله
bartering مبادله
exchanges مبادله
bartered مبادله
trade in مبادله
exchanged مبادله
barter مبادله
barters مبادله
bater مبادله
exchanging مبادله
trade-in مبادله
trade-ins مبادله
exchange مبادله
traffic مبادله کالا
rate of exchange نرخ مبادله
bartered مبادله تهاتری
reciprocal trading مبادله متقابل
contract curve منحنی مبادله
bartering مبادله تهاتری
barters مبادله تهاتری
barters مبادله پایاپای
exchanged مرکز مبادله
bartered مبادله پایاپای
bartering مبادله پایاپای
trafficked مبادله کالا
trafficking مبادله کالا
exchanger مبادله کننده
exchangeable قابل مبادله
trade-in مبادله کردن
exchange value ارزش مبادله
exchange of notes مبادله یادداشتها
exchange of flags مبادله پرچمها
trade-ins مبادله کردن
foreign exchange مبادله خارجی
bourse مبادله بورس
commodity exchange مبادله کالا
chaffer مبادله کردن
fire fight مبادله اتش
futures exchange مبادله سلف
traffics مبادله کالا
barter مبادله تهاتری
medium of exchange وسیله مبادله
exchange rate نرخ مبادله
exchange rates نرخ مبادله
barter مبادله پایاپای
trade in مبادله کردن
intercommunicate مبادله کردن
inconvertible مبادله ناپذیر
cambium محل مبادله
exchanging مبادله کردن
swaps مبادله کردن
swopped مبادله کردن
swopping مبادله کردن
swops مبادله کردن
trade مبادله کردن
exchanges مبادله کردن
traded مبادله کردن
exchanges مبادله پول
value in exchange ارزش مبادله
truckage مبادله معامله
swapped مبادله کردن
swap مبادله کردن
tit for tat <idiom> مبادله منصفانه
exchanging مبادله پول
exchanges مرکز مبادله
exchanging مرکز مبادله
changed تعویض مبادله
change تعویض مبادله
changing تعویض مبادله
truckage مبادله جنسی
interchanged مبادله کردن
interchanged با هم مبادله کردن
interchanging مبادله کالا
interchanges مبادله کردن
exchange مبادله پول
interchanges مبادله کالا
interchanges با هم مبادله کردن
interchanging مبادله کردن
interchanging با هم مبادله کردن
swop مبادله کردن
interchangeable قابل مبادله
exchange مبادله کردن
changes تعویض مبادله
interchanged مبادله کالا
exchange مرکز مبادله
to barter for مبادله کردن
terms of trade رابطه مبادله
terms of trade شرایط مبادله
exchanged مبادله پول
interchange مبادله کالا
interchange با هم مبادله کردن
exchanged مبادله کردن
interchange مبادله کردن
disagreements اختلاف
divided <adj.> در اختلاف
quarrel اختلاف
quarreled اختلاف
schism اختلاف
schisms اختلاف
disparities اختلاف
disparity اختلاف
discrepancy اختلاف
disagreement اختلاف
quarrelling اختلاف
quarrelled اختلاف
quarreling اختلاف
quarrels اختلاف
differences اختلاف
disputes اختلاف
disputed اختلاف
dispute اختلاف
versatility اختلاف
diversions اختلاف
diversion اختلاف
discord اختلاف
misalignment اختلاف
difference اختلاف
schismatism اختلاف
settlement of disputes حل اختلاف
stour اختلاف
disputing اختلاف
variations اختلاف
divarication اختلاف
compromis حل اختلاف
defferential اختلاف
variation اختلاف
mean square deviation اختلاف
variance اختلاف
swap out مبادله کردن به خارج
olefin metathesis reaction واکنش مبادله اولفینی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
purchasing power parity نرخ نسبی مبادله
rate of exchange نرخ مبادله ارز
swap in مبادله کردن به داخل
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
to spar at each other مبادله کلام کردن
exchange restriction کنترل مبادله ارز
exchangee چیز مبادله شده
data interchange format file فایل با فرمت مبادله
inside pass مبادله چوب در امدادی
lay to مبادله ضربات کردن
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
unvisual exchange مبادله نامرئی چوب
barters تهاتر مبادله کالاباکالا
bartering تهاتر مبادله کالاباکالا
change پول خرد مبادله
trade مزاحمت مبادله کالا
exchanging معاوضه و مبادله پول
takeover مبادله چوب امدادی
takeovers مبادله چوب امدادی
cartel مبادله اسیران جنگی
exchanging مبادله کردن تعویض
exchange معاوضه و مبادله پول
exchanges صرافی مبادله کردن
traded مزاحمت مبادله کالا
exchange rates نرخ مبادله ارز
exchanged معاوضه و مبادله پول
exchanges معاوضه و مبادله پول
exchange rate نرخ مبادله ارز
cartels مبادله اسیران جنگی
exchanges مبادله کردن تعویض
changes پول خرد مبادله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com