English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
Other Matches
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
interference اختلال در سیگنال
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
scans فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
times روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
composite video سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
valid سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
DSR سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
modulator مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
ADPCM استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
DCD سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
noise سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noises سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
adaptive channel allocation استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
sample size بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
coincidence circuit یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
quadruplex چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال
carriers سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
sensitivity کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
will خواست
demands خواست
demanded خواست
wanted خواست
demand خواست
desideratum خواست
want خواست
volition خواست
wish خواست
wished خواست
wills خواست
wishes خواست
disposition خواست
willed خواست
bill of indictment کیفر خواست
subpoenaed خواست برگ
to makes suit در خواست کردن
bill of indicment کیفر خواست
subpoenaing خواست برگ
subpoenas خواست برگ
interpellation باز خواست
impetration در خواست التماس
tantalizingly خواست انگیز
tantalizing خواست انگیز
voluntary داوطلبانه به خواست
subpoena خواست برگ
traverse of an indictment رد کفیر خواست
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
bra سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
in an a to escape he چون خواست بگریزد
of one's own volition از روی خواست خود
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
summons خواست برگ احضارنامه
He asked permission to come in. اجازه خواست بیاید تو
summonsed خواست برگ احضارنامه
to pray permission در خواست اجازه کردن
summonses خواست برگ احضارنامه
summonsing خواست برگ احضارنامه
he wished to be private می خواست در خلوت باشد
to serve with a summons با خواست برگ خواندن
the precatory form صیغه تمنی یا در خواست
suit خواست دادن تعقیب کردن
suits خواست دادن تعقیب کردن
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
his appeal met no response پاسخی پدر خواست که اوترسید
suited خواست دادن تعقیب کردن
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
codec وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند
to serve a subpoena on با خواست برگ فراخواندن احضاریه برای
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
arraign با تنظیم کیفر خواست متهمی را بمحاکمه خواندن
This is the very thing I wanted. این همان چیزی است که دلم می خواست
She had the never to ask for cash . اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
peine for et dure مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
address for service of a summons [address where a summons may be served] آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
impairment اختلال
impariment اختلال
line hit اختلال خط
distribance اختلال
line noise اختلال
tribulations اختلال
disturbances اختلال
disorders اختلال
disorder اختلال
noise اختلال
disturbance اختلال
irregularity اختلال
perturbations اختلال
noises اختلال
tribulation اختلال
derangement اختلال
perturbation اختلال
neuremia اختلال پی ها
constructive trust منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
dystonia اختلال تونوس
character disorder اختلال منش
dissociative disorder اختلال گسستی
clamper برای قط ع اختلال
developmental disorder اختلال رشدی
emotional disturbance اختلال هیجانی
emotional disorder اختلال هیجانی
ageusia اختلال چشایی
apselaphesia اختلال بساوشی
neuroses اختلال اعصاب
neurosis اختلال اعصاب
cyclic disorder اختلال دورهای
neuroses اختلال روانی
neurosis اختلال روانی
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
dysbulia اختلال اراده
conduct disorder اختلال رفتاری
factitious disorder اختلال ساختگی
background noise اختلال پس زمینه
convulsive disorder اختلال تشنجی
time jitter اختلال زمانی
perturbations انحراف اختلال
psychiatric disorder اختلال روانی
neuremia اختلال اعصاب
noise immunity مصونیت از اختلال
oppositional disorder اختلال نافرمانی
organic disorder اختلال عضوی
paramnesia اختلال حافظه
personality disorder اختلال شخصیت
personality disturbance اختلال شخصیت
perturbation theory نظریه اختلال
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
quantization noise اختلال تدریج
radar trapping اختلال رادار
dyspepsia اختلال هضم
sexual disorder اختلال جنسی
thought disorder اختلال فکر
time flutter اختلال زمانی
perturbation انحراف اختلال
unbalancing اختلال مشاعر
unbalances اختلال مشاعر
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
mental abnormality اختلال مشاعر
kettle of fish اشفتگی اختلال
mental defectives اختلال حواس
mental disorder اختلال روانی
lalopathy اختلال گویایی
mental disturbance اختلال روانی
unbalance اختلال مشاعر
mental disorder اختلال مشاعیر
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
deranyement اختلال مرهم زنی
disorderliness اختلال بهم خوردگی
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
eating disorder اختلال خورد و خوراک
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
pip اختلال مزاج خال
pipped اختلال مزاج خال
pipping اختلال مزاج خال
pips اختلال مزاج خال
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com