English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
duck اخراج توپزن بی امتیاز
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
Other Matches
dismiss سوزاندن توپزن و اخراج او
dismisses سوزاندن توپزن و اخراج او
dismissing سوزاندن توپزن و اخراج او
yorked توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
counts تعداد امتیاز توپزن
count تعداد امتیاز توپزن
counting تعداد امتیاز توپزن
counted تعداد امتیاز توپزن
innings نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
half century 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
steals از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steal از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
leg bye امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
blind score امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
outed اخراج کردن اخراج شدن
out اخراج کردن اخراج شدن
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
out- اخراج کردن اخراج شدن
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
undesireable discharge اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
dishonorable discharge اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
batsmen توپزن
backstop توپزن
batsman توپزن
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
controls توپزن دقیق
baulks خطای توپزن
battery توپزن و توپگیر
controlling توپزن دقیق
banjo hitter توپزن ضعیف
balking خطای توپزن
baulking خطای توپزن
baulked خطای توپزن
balks خطای توپزن
balk خطای توپزن
balked خطای توپزن
batteries توپزن و توپگیر
stonewaller توپزن تدافعی
control توپزن دقیق
catcher توپگیر پشت سر توپزن
doubled up توپزن 0001امتیازی فصل
defense دفاع توپزن از میله ها
stumps سوزاندن توپزن کریکت
stumping سوزاندن توپزن کریکت
stumped سوزاندن توپزن کریکت
stump سوزاندن توپزن کریکت
fine leg محل پشت سر توپزن
double توپزن 0001امتیازی فصل
doubled توپزن 0001امتیازی فصل
ground محل ایستادن توپزن
take a wicket سوزاندن توپزن کریکت
on drive ضربه بسمت توپزن
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
handle the ball دست زدن توپزن به توپ
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
down میله افتاده واخراج توپزن
ball توپ دور از دسترس توپزن
out of one's ground تجاوز توپزن از محل ایستادن
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
silliest بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
sillier بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
comebacker ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
opener هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
throw out سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
skittle سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
third man محل توپگیر دور از توپزن کریکت
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
bean ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
finest ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fined ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine ضربه توپزن به پشت منطقه خود
beans ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
dig in جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
coacher یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
bowled باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
off spin چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
called strick پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
brush back پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
leg break بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
leg before wicket حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
ejection اخراج
dislodgement اخراج
extrusion اخراج
firing اخراج
rustication اخراج
deports اخراج
the boot اخراج
expulsion اخراج
expulsions اخراج
deport اخراج
deported اخراج
deporting اخراج
dismissal اخراج
dismissals اخراج
deposal اخراج
out lawry اخراج
ouster اخراج
exclusion اخراج
lay off اخراج
foul out اخراج
evacuation اخراج
disqualified اخراج
disqualifies اخراج
disqualify اخراج
disqualifying اخراج
eviction اخراج
evictions اخراج
excomminucation اخراج
banishment اخراج
deportation اخراج
designated hitter بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
coacher مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
deportation اخراج از کشور
out with اخراج کردن
let go <idiom> اخراج شدن
give someone the ax <idiom> اخراج شدن
get the ax <idiom> اخراج شدن
walking papers <idiom> برگه اخراج
send-offs اخراج بازیگر
send-off اخراج بازیگر
send off اخراج بازیگر
dismission انفصال اخراج
eviction اخراج کردن
cast out اخراج کردن
outed اخراج بازیگر
exorcise اخراج کردن
expellable قابل اخراج
dis- اخراج کردن
swap اخراج کردن
swaps اخراج کردن
swopped اخراج کردن
reseau اخراج اشعه
swopping اخراج کردن
dismissals اخراج از شغل
swops اخراج کردن
dismissals انفصال اخراج
dismissals اخراج از خدمت
send down اخراج کردن
dismissal اخراج از شغل
dismissal انفصال اخراج
dismissal اخراج از خدمت
excommunicable سزاوارتکفیریا اخراج
evictions اخراج کردن
xenelasia اخراج بیگانگان
expel اخراج کردن
ousted اخراج کردن
avaunt دستور اخراج
to expel [from] اخراج کردن [از]
deportees اخراج شده
deportee اخراج شده
oust اخراج کردن
cans اخراج کردن
canning اخراج کردن
can اخراج کردن
suspensions اخراج موقت
clearing out [of a place] اخراج [از مکانی]
suspension اخراج موقت
ousts اخراج کردن
ousting اخراج کردن
bad conduct discharge اخراج از خدمت
swapped اخراج کردن
expelled اخراج کردن
out- اخراج بازیگر
expelling اخراج کردن
expels اخراج کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com