English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
closing date اخرین روز اخرین فرصت
Search result with all words
deadline سررسید اخرین فرصت
deadlines سررسید اخرین فرصت
Other Matches
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilos اخرین صادره از اخرین وارده
Lilo اخرین صادره از اخرین وارده
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
final protective line خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
lastmentioned اخرین
final اخرین
bottommost اخرین
last a اخرین
finals اخرین
to the last تا اخرین دم
parthian glance اخرین نگاه
final price اخرین قیمت
final coordination line اخرین خط هماهنگیها
stoppress اخرین خبر
set point اخرین امتیاز
deadline اخرین مهلت
reserve price اخرین بها
upshot اخرین شماره
pis aller اخرین چاره
match point اخرین امتیاز
deadlines اخرین مهلت
match points اخرین امتیاز
inextremis در اخرین مرحله
lasted اخرین اخیر
last اخرین اخیر
lasts اخرین اخیر
bitter end اخرین پریشانی
topnotch اخرین نقطه
tag end اخرین قسمت
nightcaps اخرین مسابقه
to the bitters end تا اخرین دم یاحد
the very last drop اخرین قطره
the last two اخرین دوتا
nightcap اخرین مسابقه
last but not least اخرین ولی نه کمترین
no wind position اخرین محل هواپیما
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
bell lap اخرین دور مسابقه
final protective fires اخرین اتشهای حفافتی
current فعلی اخرین اطلاعات
Halloween اخرین شب ماه اکتبر
up to date حاوی اخرین اطلاعات
ultimata اخرین پیشنهاد قطعی
set point اخرین امتیاز بازی
currents فعلی اخرین اطلاعات
up-to-date مطابق اخرین طرز
ultimatums اخرین پیشنهاد قطعی
up to date مطابق اخرین طرز
up-to-date حاوی اخرین اطلاعات
ultimatum اخرین پیشنهاد قطعی
pis aller اخرین پناه چاره
filo اخرین صادره از اولین وارده
isaid in my last در اخرین نامه خود گفتم
i am nat my last shifts اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
her last was a son اخرین بچهای که زایید پسربود
hallow een شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
faena اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
closing prices اخرین قیمت معامله شده
gun lap شلیک اخرین دور مسابقه دو
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
omega اخرین حرف الفبای یونانی
rear point اخرین قسمت عقب دار
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
home hole اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
thule اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
autumn اخرین قسمت سومین دوره زندگی
autumns اخرین قسمت سومین دوره زندگی
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
what is the latest خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
break ball اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
z بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
all the way اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
last supper اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
orphaned اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
sweepers اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
currency داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currencies داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
deceleration time زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
to take time by the forelock فرصت راغنیمت شمردن فرصت
exploits از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
oportunity فرصت
deliberate attack تک با فرصت
chare فرصت
at one's leisure سر فرصت
seasons فرصت
char فرصت
occasioning فرصت
deliberating با فرصت
occasions فرصت
deliberates با فرصت
deliberated با فرصت
opportunity فرصت
opportunities فرصت
occasioned فرصت
charring فرصت
seasoned فرصت
season فرصت
breathers فرصت
breather فرصت
deliberation فرصت
deliberate با فرصت
chars فرصت
occasion فرصت
times فرصت
spaces فرصت
deliberations فرصت
space فرصت
time فرصت
timed فرصت
timed فرصت مجال
opportunist فرصت طلب
head starts فرصت برتری
times فرصت موقع
last-ditch آخرین فرصت
foot in the door <idiom> گشایش یا فرصت
get a break <idiom> فرصت داشتن
market opportunity فرصت بازار
head start فرصت برتری
vantage تفوق فرصت
time فرصت موقع
tidewaiter درانتظار فرصت
opportunity cost هزینه فرصت
tidewaiter مترصد فرصت
time فرصت مجال
leisure فرصت مجال
make time فرصت کردن
to wait one's leisure پی فرصت گشتن
timed فرصت موقع
times فرصت مجال
at leisure فرصت دار
occasions فرصت مناسب
deliberate defense پدافند با فرصت
chances فرصت بل گرفتن
chanced فرصت مجال
chancing فرصت مجال
opportunism فرصت طلبی
breathing gap فرصت سر خاراندن
chance فرصت مجال
betimes در اولین فرصت
chances فرصت مجال
chance فرصت بل گرفتن
occasioning فرصت مناسب
occasioned فرصت مناسب
occasion فرصت مناسب
chancing فرصت بل گرفتن
deliberate breaching نفوذ با فرصت
chanced فرصت بل گرفتن
To take advantage of an opportunity. از فرصت استفاده کردن
he seized upon the chance فرصت راغنیمت شمرد
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
lurks درانتظار فرصت بودن
lurk درانتظار فرصت بودن
lurked درانتظار فرصت بودن
lurking درانتظار فرصت بودن
I'm up to my ears <idiom> فرصت سر خاراندن ندارم
to cathan an opportunity فرصت راغنیمت شمردن
to miss the buy فرصت را ازدست دادن
to seize the opportunity فرصت را غنیمت شمردن
To seize an opportunity . فرصت را غنیمت شمردن
Go while the going is good . تا فرصت با قی است برو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com