Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English
Persian
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Other Matches
to reject
[refuse]
an application
درخواست نامه ای را رد کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to withdraw an application
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
Application may be filed by ...
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to grant an application
درخواست نامه ای را پذیرفتن
application
درخواست نامه پشت کار
applications
درخواست نامه پشت کار
application
[for something]
درخواست نامه
[برای چیزی]
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
درخواست کردن درخواست وسایل
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
represents
ارائه کردن
represented
ارائه کردن
represent
ارائه کردن
producing
اقامه ارائه کردن
lead proof
ارائه دلیل کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
exhibits
ارائه دادن ابراز کردن
propounding
پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibiting
ارائه دادن ابراز کردن
exhibited
ارائه دادن ابراز کردن
propounds
پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibit
ارائه دادن ابراز کردن
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
porrect
منبسط کردن ارائه دادن
render
ارائه دادن ترجمه کردن
to put in
منصوب کردن ارائه دادن
propone
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound
پیشنهاد کردن ارائه دادن
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
submit
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce
اقامه کردن ارائه دادن سند
submits
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced
اقامه کردن ارائه دادن سند
produces
اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
To submit something to someone.
چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
implore
درخواست کردن از
solicits
درخواست کردن
soliciting
درخواست کردن
speak for
<idiom>
درخواست کردن
implored
درخواست کردن از
implores
درخواست کردن از
solicited
درخواست کردن
imploring
درخواست کردن از
supplicate
درخواست کردن
solicit
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
درخواست کردن
entreating
درخواست کردن
pray
درخواست کردن
prayed
درخواست کردن
demands
درخواست کردن
apply
درخواست کردن
applies
درخواست کردن
entreat
درخواست کردن
demand
درخواست کردن
entreated
درخواست کردن
entreats
درخواست کردن
applying
درخواست کردن
prays
درخواست کردن
demanded
درخواست کردن
plead with
درخواست کردن
praying
درخواست کردن
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
pleaded
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
requisition
درخواست رسمی کردن
soliciting
درخواست یا تقاضا کردن از
to deny somebody a wish
درخواست کسی را رد کردن
to ask too much
بیش از حد درخواست کردن
bone
خواستن درخواست کردن
solicited
درخواست یا تقاضا کردن از
to a oneself for help
درخواست کمک کردن
solicit
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
درخواست یا تقاضا کردن از
boning
خواستن درخواست کردن
bones
خواستن درخواست کردن
boned
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
indents
سفارش درخواست کردن
call for fire
درخواست اتش کردن
requisitioned
درخواست رسمی کردن
indenting
سفارش درخواست کردن
indent
سفارش درخواست کردن
requisitions
درخواست رسمی کردن
requisitioning
درخواست رسمی کردن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
to ask somebody for
[about]
something
از کسی چیزی درخواست کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
apply
درخواست کردن شامل حال بودن
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
applies
درخواست کردن شامل حال بودن
to ask specifically about something
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
applying
درخواست کردن شامل حال بودن
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
lean on
<idiom>
اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
begged
استدعا کردن درخواست کردن
applying
صدق کردن درخواست کردن
begs
استدعا کردن درخواست کردن
petitioned
دادخواهی کردن درخواست کردن
requests
تقاضا کردن درخواست کردن
applies
صدق کردن درخواست کردن
apply
صدق کردن درخواست کردن
beg
استدعا کردن درخواست کردن
petitions
دادخواهی کردن درخواست کردن
cry off
تقاضا کردن درخواست کردن
petitioning
دادخواهی کردن درخواست کردن
petition
دادخواهی کردن درخواست کردن
request
تقاضا کردن درخواست کردن
requested
تقاضا کردن درخواست کردن
requesting
تقاضا کردن درخواست کردن
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
devise
تعبیه کردن وصیت نامه
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
devised
تعبیه کردن وصیت نامه
devising
تعبیه کردن وصیت نامه
get a fix on something
<idiom>
نامه الکترونی دریافت کردن
devises
تعبیه کردن وصیت نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
type front
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
to give notice to quit
[one's residence]
لغو کردن اجاره نامه
[و ترک ساختمان]
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
fire call
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
billeted
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting
پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
p display
ارائه پی
h display
ارائه اچ
h scan
ارائه اچ
exhibition
ارائه
representations
ارائه
f display
ارائه اف
offering
ارائه
shew
ارائه
c display
ارائه سی
g scan
ارائه جی
j display
ارائه جی
n display
ارائه ان
d display
ارائه دی
n scan
ارائه ان
j scan
ارائه جی
displays
ارائه
displaying
ارائه
displayed
ارائه
display
ارائه
presentment
ارائه
c scan
ارائه سی
d scan
ارائه دی
ppi scan
ارائه پی پی ای
g display
ارائه جی
presentations
ارائه
production
ارائه
range bearing display
ارائه بی
k display
ارائه کی
k scan
ارائه کی
m display
ارائه ام
f scan
ارائه اف
p scan
ارائه پی
representation
ارائه
exposal
ارائه
exposure
ارائه
productions
ارائه
exposures
ارائه
m scan
ارائه ام
adductor
ارائه
l scan
ارائه ال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com