Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
decoration
اذین بندی مدال یا نشان
decorations
اذین بندی مدال یا نشان
Other Matches
service bar
مدال یا نشان خدمت
fourragere
حکم نشان یا مدال
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
medalists
دارای مدال برنده مدال
medalist
دارای مدال برنده مدال
medallist
دارای مدال برنده مدال
medallists
دارای مدال برنده مدال
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
ornament
اذین
inflorescence
گل اذین
corymb
گل اذین
decorating
اذین کردن
nervation
رگبرگ اذین
poppyhead
گل اذین دستهای
inflorescent
دارای گل اذین
decorate
اذین کردن
thyrsus
گل اذین خوشهای
raceme
گل اذین خوشهای
decorates
اذین کردن
polychasium
گل اذین خوشهای
thyrsoid
دارای گل اذین خوشهای
strobilus
گل اذین مخروطی شکل
spathic
دارای گل اذین گریبانه وار
umbellulate
دارای گل اذین چتری فرعی
spathose
دارای گل اذین گریبانه وار
spathed
دارای گل اذین گریبانه وار
dike
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
badge
مدال
gong
[British E]
مدال
medal
مدال
badges
مدال
medals
مدال
medalist
برنده مدال
medalled
مدال گرفته
medallists
برنده مدال
medallion
مدال بزرگ
medalled
مدال دار
medal of freedom
مدال ازادی
medalists
برنده مدال
medallist
برنده مدال
numismatic
مدال شناسی
silver medal
مدال نقره
medallions
مدال بزرگ
bronze medals
مدال برنز
insigne
مدال رسمی
insignia
مدال رسمی
numismatist
مدال شناس
numismatology
مدال شناسی
medal of honor
مدال افتخار
numismatics
مدال شناسی
campaign medal
مدال جنگی
silver medals
مدال نقره
gold medal
مدال طلا
gold medals
مدال طلا
bronze medal
مدال برنز
bronze star medal
مدال ستاره برنز
fourragere
کاغذ حکم مدال
They ripped off his medals .
مدال هایش را از سینه اش کندند
exergue
جای تاریخ سکه یا مدال
medallions
با مدال بزرگ زینت دادن
medallion
با مدال بزرگ زینت دادن
medal
نشانی شبیه سکه مدال
medals
نشانی شبیه سکه مدال
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
corymbous
گل اذین دار دیهیم دار
corymbose
گل اذین دار دیهیم دار
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
mark
نشان کردن نشان
marks
نشان کردن نشان
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
tokens
نشان
printless
بی نشان
tract
نشان
tracts
نشان
refrigerent
تب نشان
traceless
بی نشان
vexillum
نشان
token
نشان
trackless
بی نشان
emblem
نشان
presaging
نشان
hallmarks
نشان
hallmark
نشان
presaged
نشان
shows
نشان
showed
نشان
show
نشان
plaque
نشان
plaques
نشان
presage
نشان
untitled
بی نشان
emblems
نشان
presages
نشان
targetted
نشان
signalled
نشان
impress
نشان
impressed
نشان
impresses
نشان
impressing
نشان
signaled
نشان
badges
نشان
targetting
نشان
badge
نشان
targets
نشان
signal
نشان
targeting
نشان
target
نشان
targeted
نشان
medal
نشان
savorŠetc
نشان
medals
نشان
refrigeratory
تب نشان
ensigns
نشان
ensign
نشان
indication
نشان
benchmarks
نشان
symbol
نشان
shew
نشان
banner
نشان
banners
نشان
mark
نشان
marks
نشان
icon
نشان
icons
نشان
ikons
نشان
benchmark
نشان
hash mark
خط نشان
tally
نشان
attributes
نشان
attribute
نشان
insigne
نشان
tallies
نشان
symptom
نشان
symptoms
نشان
brand
نشان
tallies
خط نشان
tallied
خط نشان
tallied
نشان
branding
نشان
brands
نشان
tally
خط نشان
tallying
نشان
slurs
نشان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com