Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
Other Matches
humor
خوشی دادن راضی نگاهداشتن
time
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
times
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
timed
به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
balloted
رای مخفی دادن
ballots
رای مخفی دادن
ballot
رای مخفی دادن
spial
عمل مخفی انجام دادن
espial
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
peaceably
با ارامش
peacefulness
ارامش
quietude
ارامش
peaceableness
ارامش
composure
ارامش
imperturbation
ارامش
imperturbability
ارامش
quietness
ارامش
impassiveness
ارامش
callmness
ارامش
sedateness
ارامش
peace
ارامش
ataraxy
ارامش
quiescence
ارامش
calms
: ارامش
calmer
: ارامش
calmed
: ارامش
calm
: ارامش
calmest
: ارامش
serenity
ارامش
placidity
ارامش
calming
: ارامش
equilibrium
ارامش
serenely
با ارامش
pacification
ارامش
stillness
ارامش
sedately
با ارامش
imperturbableness
ارامش
calmness
ارامش
preserve
نگاهداشتن
preserves
نگاهداشتن
preserving
نگاهداشتن
to hold fast
نگاهداشتن
soothing
ارامش بخش
lulls
ارامش سکون
lull
ارامش سکون
impact basin
حوضچه ارامش
tranquility
ارامش اسودگی
ataraxia
ارامش درون
peace breaker
ارامش بهم زن
ataraxia
ارامش قلب
lulling
ارامش سکون
lulled
ارامش سکون
quietest
ارامش سکون
tranquillity
ارامش اسودگی
silences
سکوت ارامش
silencing
سکوت ارامش
he seeks rest but finds none
ارامش میجویدولی
day of rest
روز ارامش
silenced
سکوت ارامش
silence
سکوت ارامش
staidness
ارامش پایداری
p was restored in the country
ارامش درکشوربرقرارشد
pacificist
ارامش طلب
resting pool
حوضچه ارامش
quiet
ارامش سکون
quietism
ارامش گرایی
social peace
ارامش اجتماعی
taciturnity
سکوت ارامش
pacifist
ارامش طلب
containment
محدود نگاهداشتن
humours
راضی نگاهداشتن
humored
راضی نگاهداشتن
humouring
راضی نگاهداشتن
humoured
راضی نگاهداشتن
to draw rein
دهنه را نگاهداشتن
buoyed
روی اب نگاهداشتن
keep up
خوب نگاهداشتن
to whip in
باهم نگاهداشتن
buoy
روی اب نگاهداشتن
buoying
روی اب نگاهداشتن
buoys
روی اب نگاهداشتن
isolating
درقرنطینه نگاهداشتن
humoring
راضی نگاهداشتن
humors
راضی نگاهداشتن
humour
راضی نگاهداشتن
latch
محکم نگاهداشتن
clamps
باگیره نگاهداشتن
behaves
ادب نگاهداشتن
behaving
ادب نگاهداشتن
right
قائم نگاهداشتن
refrigerate
خنک نگاهداشتن
refrigerated
خنک نگاهداشتن
refrigerates
خنک نگاهداشتن
refrigerating
خنک نگاهداشتن
catch hold of
محکم نگاهداشتن
isolate
درقرنطینه نگاهداشتن
isolates
درقرنطینه نگاهداشتن
forborne
دست نگاهداشتن
behaved
ادب نگاهداشتن
righted
قائم نگاهداشتن
righting
قائم نگاهداشتن
clamp
باگیره نگاهداشتن
clamping
باگیره نگاهداشتن
latches
محکم نگاهداشتن
clamped
باگیره نگاهداشتن
behave
ادب نگاهداشتن
impark
در اغل نگاهداشتن
pacifism
ارامش طلبی صلحجویی
mitigatory
مایه کاهش یا ارامش
cisterns
حوضچه ارامش منبع
pacificism
ارامش طلبی صلحجویی
solace
مایه تسلی ارامش
composedness
ارامی- ارامش- اسودگی
impassivity
ارامش پوست کلفتی
cistern
حوضچه ارامش منبع
park
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
to d. oneself up
بدن راراست نگاهداشتن
parks
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
demurrage
تاخیر کردن نگاهداشتن
withholds
منع کردن نگاهداشتن
withholding
منع کردن نگاهداشتن
withhold
منع کردن نگاهداشتن
withheld
منع کردن نگاهداشتن
parked
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
To stabilize prices .
قیمت ها راثابت نگاهداشتن
breach of the peace
بهم زدن ارامش عمومی
breaches of the peace
بهم زدن ارامش عمومی
To bottle up ones anger.
خشم خود را دردل نگاهداشتن
refrigeration
خنک کنی نگاهداشتن در یخچال
double-park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
immure
در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
double-parked
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parking
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parks
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
he is not worth his salt
لایق نگاهداشتن نیست بنگاهداشتنش نمیارزد
implacably
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
to respect oneself
رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
closeting
مخفی
closet
مخفی
secrets
مخفی
clandestine
مخفی
hush hush
مخفی
perdu or due
مخفی
hush-hush
مخفی
closets
مخفی
slinky
مخفی
slinkiest
مخفی
hid
مخفی
furtive
مخفی
hidden
مخفی
undercover
مخفی
covert
مخفی
secret
مخفی
concealed
مخفی
slinkier
مخفی
closeted
مخفی
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
coverings
مخفی در بر گرفتن
hidey-hole
مخفی گاه
secret agents
مامور مخفی
defector in place
مامور مخفی
secret agent
مامور مخفی
submerging
مخفی کردن
mole
مامور مخفی
submerges
مخفی کردن
under-
مخفی درزیر
cover
مخفی در بر گرفتن
hidy-hole
مخفی گاه
secret ballot
رای مخفی
blind
مخفی گاه
blinded
مخفی گاه
blinds
مخفی گاه
occult
مخفی کردن
conceals
مخفی کردن
conceal
مخفی کردن
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
hidden file
فایل مخفی
hidden codes
رمزهای مخفی
by ballot
با رای مخفی
covers
مخفی در بر گرفتن
hugger mugger
مخفی کردن
submerged
مخفی کردن
under
مخفی درزیر
clandestinely
بطور مخفی
hickok belt
مخفی کردن زه
submerge
مخفی کردن
hideaways
مخفی گاه
obscure
مخفی کردن
codes
کدهای مخفی
emissary
مامور مخفی
submers
مخفی کردن
stowaways
مسافر مخفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com