English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
master slave ارباب و برده
Search result with all words
master slave system سیستم ارباب و برده
Other Matches
monseigneur ارباب من
masterless بی ارباب
buckra ارباب
liege ارباب
overlord ارباب
overlords ارباب
landlords ارباب
landlord ارباب
monsieur ارباب
lord ارباب
lords ارباب
suzerain ارباب
seignior ارباب
squire ارباب سلحشور
clients ارباب رجوع
principal موکل ارباب
boss ارباب برجسته
client ارباب رجوع
squires ارباب سلحشور
mastered ارباب استاد
principals موکل ارباب
master ارباب استاد
masters ارباب صاحب
masters ارباب استاد
mastered ارباب صاحب
clientele ارباب رجوع
bossy ارباب منش
bossiness ارباب منش
bossed ارباب برجسته
lords ارباب خداوندگار
villeinage ارباب رعیتی
squirish ارباب وار
seigneurial ارباب وار
lord ارباب خداوندگار
padrone مدیر ارباب
mansion house خانه ارباب
master ارباب صاحب
clientage ارباب رجوع
bosses ارباب برجسته
bossing ارباب برجسته
artistans ارباب حرف
manorialism ارباب منشی
self-employed ارباب خود
self employed ارباب خود
territoriality سیستم ارباب ورعیتی
territorialism سیستم ارباب ورعیتی
patrons مشتری یا ارباب رجوع
patron مشتری یا ارباب رجوع
esquire مالک زمین ارباب
manor house خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses خانه ارباب یا صاحب تیول
seigniorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
villain برده
villains برده
slaved برده
slaves برده
serf برده
male salve برده
slaving برده
bondservant برده
bondsman برده
serfs برده
wrapt برده
slave برده
bondman برده
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
escaped slave برده فراری
dealing in slaves برده فروشی
mameluke برده بنده
slave computer کامپیوتر برده
slave merchant برده فروش
slaveholder برده دار
manumission ازادی برده
slaveholding مالکیت برده
slaveholder صاحب برده
slaver تاجر برده
slaver برده فروش
slaveholding برده داری
conspicuious consumption بکار برده شد
enslaving برده کردن
enslaved برده کردن
named نام برده
above نام برده
slavery برده داری
allottee سهم برده
overwrought کار برده
slave trade برده فروشی
enslaves برده کردن
abrogates از میان برده
enslave برده کردن
abrogate از میان برده
proslavery طرفداری از برده فروشی
manumission ازاد کردن برده
rapt برده شده مجذوب
above named نام برده شده
named here under نام برده درزیر
slave mode حالت پیرو یا برده
setting free ازاد کردن برده
emancipation ازاد کردن برده
echeloned displacement تغییرموضع رده برده
bond servant برده بدون مزدواجرت
To emancipate a slave. برده ای را آزاد کردن
lastmentioned اخر از همه نام برده
prize poem شعری که جایزه برده است
echeloned displacement تغییر مکان رده برده
holandric منحصرا از طرف پدر ارث برده
This letter has been tampered with . در این نامه دست برده شده
His name is never mentioned anywhere . اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
My legs fell asleep [are numb] . ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
he took her in to dinner انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
love set بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
primary products محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
latifundium ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
paroli دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
slave driver نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
photoresist فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
in tow <idiom> برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
aposteriori از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
slave drivers نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
hologynic منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
built up frog قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
roman a clef داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
prized کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
prizes کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
dense binary code کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
prizing کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
bar winding میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
prize کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
leviathans جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
beansprouts جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprout جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
liberty party حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
reentrant روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
leviathan جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
newton raphson اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
good riddance to bad rubbish <idiom> وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
dictatorship این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
scitovsky double criterion که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com