Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (7 milliseconds)
English
Persian
labor camp
اردوگاه کار
Search result with all words
compound
اردوگاه
compounded
اردوگاه
compounds
اردوگاه
rehabilitation
اردوگاه استراحت تسلی دادن
quarantine
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
logistics
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
camp
اردوگاه
camp
اردوگاه نظامی
camped
اردوگاه
camped
اردوگاه نظامی
camps
اردوگاه
camps
اردوگاه نظامی
bivouac
اردوگاه
bivouac
اردوگاه موقتی
bivouacked
اردوگاه
bivouacked
اردوگاه موقتی
bivouacking
اردوگاه
bivouacking
اردوگاه موقتی
bivouacs
اردوگاه
bivouacs
اردوگاه موقتی
boot camp
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
concentration camp
اردوگاه کار اجباری
concentration camps
اردوگاه کار اجباری
encampment
اردوگاه
encampments
اردوگاه
camping
اردوگاه
encamp
مستقرشدن در اردوگاه
encamped
مستقرشدن در اردوگاه
encamping
مستقرشدن در اردوگاه
encamps
مستقرشدن در اردوگاه
campoo
اردوگاه نظامیان
campound
اردوگاه
cantonment
اردوگاه
internment camp
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
picket guard
پاسبان اردوگاه
campground
محوطهی اردوگاه
campground
محل گردهمآیی در اردوگاه
campgrounds
محوطهی اردوگاه
campgrounds
محل گردهمآیی در اردوگاه
prison camp
اردوگاه زندانیان
prison camps
اردوگاه زندانیان
Where is the location of this camp ?
محل این اردوگاه کجاست ؟
refugee camp
اردوگاه پناهندگان
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com