Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
insured value
ارزش بیمه شده
Search result with all words
agreed value policy
بیمه نامه با ارزش توافق شده
unvalued policy
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy
بیمه نامه با ارزش معین
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
insurance permium
حق بیمه
insurance
بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
underwriters
بیمه گر
underwriter
بیمه گر
insurance premium
حق بیمه
insurer
بیمه گر
insurance
حق بیمه
level premium
حق بیمه
assurances
بیمه
insurers
بیمه گر
aids to trade
بیمه
assurer
بیمه گر
premiums
حق بیمه
premium
حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
assurance
بیمه
marine insurance
بیمه دریایی
policy
بیمه نامه
contingency insurance
بیمه احتیاطی
assurable
بیمه کردنی
class d allotment
کسورات بیمه
assurer
بیمه کننده
co insurance
بیمه مشترک
deductible
فرانشیز بیمه
insurance
پول بیمه
comprehensive insurance
بیمه جامع
coinsurance
بیمه اتکایی
wagering policy
بیمه قماری
coinsurance
بیمه مشترک
actuary
متخصص بیمه
cargo insurance
بیمه محموله
joint insurance
بیمه اشتراکی
term insurance
بیمه موقت
leading insurer
بیمه گر اصلی
insure
بیمه کردن
marine insurance
بیمه بحری
insured, policy holder
بیمه شده
cargo insurance
بیمه بار
blanket insurance
بیمه کلی
actuary
کارشناس بیمه
comprehensive insurance
بیمه کامل
actuaries
متخصص بیمه
actuaries
کارشناس بیمه
insurant
بیمه گذار
cargo insurance
بیمه محمولات
insurance policies
قرارداد بیمه
insurance certificate
گواهی بیمه
insurance certificate
بیمه اتکایی
insurance certificate
بیمه مشترک
insurance broker
واسطه بیمه
insurance broker
دلال بیمه
to u. a policy of insurance
سند بیمه
health insurance
بیمه بهداشت
health insurance
بیمه تندرستی
insurance agent
نماینده بیمه
insurance agent
عامل بیمه
insurable
قابل بیمه
insurable
بیمه کردنی
insurable
بیمه شدنی
insurability
بیمه برداری
industrial insurance
بیمه صنعتی
hull insurance
بیمه بدنه
insurance company
شرکت بیمه
insurance cover
پوشش بیمه
insurance policies
بیمه نامه
insurance policies
سند بیمه
insurance policy
قرارداد بیمه
insurance policy
بیمه نامه
insurance policy
سند بیمه
accident insurance
بیمه تصادفات
accident insurance
بیمه حوادث
credit insurance
بیمه اعتبار
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
unemployment insurance
بیمه بیکاری
national insurance
بیمه اجتماعی
national insurance
بیمه ملی
fire insurance
بیمه حریق
health insurance
بیمه بهداشتی
policy holder
دارنده بیمه
insured
بیمه گذار
insured
بیمه شده
insured
بیمه شونده
assures
بیمه کردن
pension insurance
بیمه بازنشستگی
assuring
بیمه کردن
life assurance
بیمه عمر
assurance
گستاخی بیمه
assurance
بیمه عمر
assurances
گستاخی بیمه
assurances
بیمه عمر
life insurance
بیمه عمر
life insurance
بیمه زندگی
assure
بیمه کردن
assured
بیمه گزار
premiums
مبلغ بیمه
premiums
وثیقه حق بیمه
premium
مبلغ بیمه
premium
وثیقه حق بیمه
policies
بیمه نامه
liability insurance
بیمه بدهی
reinsurer
بیمه گر اتکائی
assured
بیمه شده
life assurance
بیمه جان
reinsurance
بیمه اتکائی
reinsurance
بیمه اتکایی
liability insurance
بیمه تعهدی
reinsurance
بیمه مجدد
social insurance
بیمه اجتماعی
property insurance
بیمه دارائی
old age insurance
بیمه بازنشستگی
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
cif
بیمه و هزینه حمل
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
policy holder
دارنده بیمه نامه
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
fire insurance
بیمه اتش سوزی
reasure
دوباره بیمه کردن
floating policy
بیمه نامه متغیر
averaged
متوسط خسارت در بیمه
blanket policy
بیمه نامه جامع
blanket policy
بیمه نامه کلی
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
assurer
بیمه کنندهء عمر
adjuster
کارشناس در خسارت بیمه
proposal form
فرم درخواست بیمه
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
assuror
بیمه کنندهء عمر
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
coinsure
بیمه اتکایی کردن
covering note
بیمه نامه موقت
averaging
متوسط خسارت در بیمه
averages
متوسط خسارت در بیمه
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
average
متوسط خسارت در بیمه
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
open cover
بیمه نامه باز
reinsure
بیمه اتکایی کردن
dole
حق بیمه ایام بیکاری
mixed policy
بیمه نامه مختلط
assuring
بیمه کردن عمر
underwriter
صادرکننده بیمه دریایی
open policy
بیمه نامه باز
assure
بیمه کردن عمر
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
underwriters
صادرکننده بیمه دریایی
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
third party insurance
بیمه شخص ثالث
reinsure
دوباره بیمه کردن
assures
بیمه کردن عمر
marine insurance
بیمه حمل دریایی
insure
بیمه بدست اوردن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
indemnify
غرامت بیمه زیان
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
motor vehicle liability insurance
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
lloyd's
بزرگترین شرکت بیمه انگیسی
third-party motor insurance
[British E]
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
class n allotment
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
cost insurance, freight
قیمت بیمه و هزینه حمل
average stater
کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjuster
کارشناس تعیین خسارت بیمه
automobile liability insurance
[American E]
بیمه ماشین
[اصطلاح روزمره]
self insured
خود بخود بیمه شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com