English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
real ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
Other Matches
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
ad valorem duty حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
real property اموال غیرمنقول
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
deed در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deeds در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
occupation حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
real value ارزش واقعی
objective value ارزش واقعی
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
no par بدون ارزش واقعی
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
underlet کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
undervaluing کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
buyer's over حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
price ارزش پولی کالا
prices ارزش پولی کالا
life size اندازه واقعی
life-size اندازه واقعی
potential substitution حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
overrating بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
to put it on پیش از اندازه واقعی نشان دادن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
inseparable cost حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
dimensions اندازه گیری
measurer اندازه گیری
commensurateness اندازه گیری
measuring bridge پل اندازه گیری
measurement اندازه گیری
measurment اندازه گیری
measurements اندازه گیری
dimension اندازه گیری
mensuration اندازه گیری
module اندازه گیری
gaging اندازه گیری
modules اندازه گیری
gauging اندازه گیری
metering اندازه گیری
measure اندازه گیری
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
tape measure مترمخصوص اندازه گیری
measuring well چاه اندازه گیری
commensurable قابل اندازه گیری
depth measurement اندازه گیری عمق
measuring voltage ولتاژ اندازه گیری
final measurement اندازه گیری نهایی
mensurability قابلیت اندازه گیری
method of measurment متد اندازه گیری
method of measurment طریقه اندازه گیری
mental measurement اندازه گیری روانی
resizing اندازه گیری مجدد
chain crew متصدیان اندازه گیری
gage میزان اندازه گیری
meters وسیله اندازه گیری
compensating error خطای اندازه گیری
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
to take measures اندازه گیری کردن
dial bench gage میز اندازه گیری
forescale اندازه گیری رنگ اب
measurement ofland اندازه گیری زمین
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
precision اندازه گیری دقیق
measurability قابلیت اندازه گیری
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
correlation measurement اندازه گیری همبستگی
font metric اندازه گیری فونت
units of measurment واحدهای اندازه گیری
measuring accuracy دقت اندازه گیری
measuring relay رله اندازه گیری
meter وسیله اندازه گیری
measuring instrument دستگاه اندازه گیری
measuring device تجهیزات اندازه گیری
tape measures مترمخصوص اندازه گیری
measuring transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring set دستگاه اندازه گیری
instrument autotransformer ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring apparatus دستگاه اندازه گیری
gauging section برش اندازه گیری
metrology علم اندازه گیری
sound اندازه گیری عمق اب
frequency measurement اندازه گیری فرکانس
metre وسیله اندازه گیری
size stick قالب اندازه گیری
gauging sheet ورق اندازه گیری
instrument الات اندازه گیری
instrument transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
sounding اندازه گیری عمق اب
bathymetry اندازه گیری خصوصیات اب
engineering measurement اندازه گیری فنی
sounded اندازه گیری عمق اب
soundest اندازه گیری عمق اب
sounds اندازه گیری عمق اب
absolute measurement اندازه گیری مطلق
metres وسیله اندازه گیری
batching plant مرکز اندازه گیری
accuracy to gage دقت اندازه گیری
unit of measurement واحد اندازه گیری
measuring method طریقه اندازه گیری
size stick الت اندازه گیری پا
tapeline مترمخصوص اندازه گیری
telemetering اندازه گیری از دور
gad اندازه گیری طول
measuring درخور اندازه گیری
measure اندازه گیری کردن
measurable قابل اندازه گیری
telemetry اندازه گیری ازدور
direct measurement اندازه گیری مستقیم
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
radar measurement اندازه گیری رادار
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
SE خطای معیار اندازه گیری
disruptive voltage measuring apparatus دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
impedance measuring set دستگاه اندازه گیری امپدانس
coupling measuring set دستگاه اندازه گیری اتصالی
length measuring instrument دستگاه اندازه گیری طول
utile واحد اندازه گیری مطلوبیت
impedance meter دستگاه اندازه گیری امپدانس
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
induction instrument دستگاه اندازه گیری القائی
water staff gauge اشل اندازه گیری عمق اب
indefinite غیرقابل اندازه گیری نامعین
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
instrument board تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument direction سمت اندازه گیری شده
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
entropy واحد اندازه گیری ترمودینامیک
instrumental error خطای دستگاه اندازه گیری
electrostatic instrument دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
bathymetry اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
stereometric بسهولت قابل اندازه گیری
metric system دستگاه اندازه گیری متری
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
frequency meter دستگاه اندازه گیری فرکانس
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
acoumetry اندازه گیری قدرت حس شنوایی
gravimetry اندازه گیری وزن یا غلظت
allometry اندازه گیری رشد موجودات
gas meter دستگاه اندازه گیری گاز
scantling میله اندازه گیری ذرع
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
extensometer دستگاه اندازه گیری انبساط
induction movement دستگاه اندازه گیری القائی
automatic measuring system سیستم اندازه گیری خودکار
telemetry اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
times اندازه گیری زمان یک عملیات
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
micrometry اندازه گیری با ذره سنج
measuring arrangement نطم و ترتیب اندازه گیری
watts واحد اندازه گیری الکتریسیته
yard واحد اندازه گیری = 3 فوت
yards واحد اندازه گیری = 3 فوت
measurement of benefits and costs اندازه گیری منافع و هزینه ها
zoometry اندازه گیری اندامهای جانوران
measuring transformer meter کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
watt واحد اندازه گیری الکتریسیته
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
measurement uncertainty خطای اندازه گیری [ریاضی]
fluorometer دستگاه اندازه گیری فلورسانس
time اندازه گیری زمان یک عملیات
calorimeter دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
metric system of measurement سیستم اندازه گیری متریک
meter rectifier یکسوساز دستگاه اندازه گیری
timed اندازه گیری زمان یک عملیات
community property اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
kilos واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
dielectric loss factor meter دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
diaphanometer دستگاه اندازه گیری قابلیت گذرنور
dilatometer دستگاه اندازه گیری انبساط حرارتی
fule level gage دستگاه اندازه گیری سطح سوخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com