Dictiornary-Farsi | ارزیابی میزان خسارت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
loss assessment	ارزیابی میزان خسارت


Other Matches

damage assessment	تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
bomb damage assessment	تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
rate	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
certificate of damage	تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
general average	خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
bond albedo	نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability	میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
indemnities	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
punitive damages	خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
pert	Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
tunes	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
area assessment	ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
civil damage assessment	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
self adjusting	بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath	خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours	خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
attack assessment	ارزیابی تک
assessment	ارزیابی
evalution	ارزیابی
evaluation	ارزیابی
estimating	ارزیابی
assessments	ارزیابی
cost accounting	ارزیابی
indiction	ارزیابی
estimate	ارزیابی
estimated	ارزیابی
estimates	ارزیابی
it was valued at rials 000	ارزیابی شد
evaluations	ارزیابی
appraisement	ارزیابی
valuation	ارزیابی
valuations	ارزیابی
appraisals	ارزیابی
appraisal	ارزیابی
depredations	خسارت
depredation	خسارت
recompensing	خسارت
harms	خسارت
lesions	خسارت
recompenses	خسارت
injury	خسارت
damage	خسارت
lesion	خسارت
recompense	خسارت
harm	خسارت
harmed	خسارت
recompensed	خسارت
harming	خسارت
detriment	خسارت
scathe	خسارت
average	خسارت
smart money	خسارت
averaging	خسارت
averaged	خسارت
reprise	خسارت
loss	خسارت
averages	خسارت
casualty	خسارت
casualties	خسارت
appraises	ارزیابی کردن
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
reappraisals	ارزیابی تازه
reappraisal	ارزیابی تازه
valued	ارزیابی شده
appraised	ارزیابی کردن
economic appraisal	ارزیابی اقتصادی
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
appraising	ارزیابی کردن
untested <adj.>	ارزیابی نشده
evaluated	ارزیابی کردن
evaluates	ارزیابی کردن
evaluating	ارزیابی کردن
personality assessment	ارزیابی شخصیت
estimate	ارزیابی تخمین
estimated	ارزیابی تخمین
estimates	ارزیابی تخمین
estimating	ارزیابی تخمین
attack assessment	ارزیابی نتایج تک
evaluate	ارزیابی کردن
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
cost accountant	متخصص ارزیابی
corporate appraisal	ارزیابی شرکت
validation	تصدیق ارزیابی
valuation of stock	ارزیابی موجودی
appraise	ارزیابی کردن
rated	ارزیابی شده
assess	ارزیابی کردن
assessed	ارزیابی کردن
assesses	ارزیابی کردن
assessing	ارزیابی کردن
make an evaluation	ارزیابی کردن
analyse [British]	ارزیابی کردن
project evaluation	ارزیابی طرح
survey	ارزیابی کردن
surveyed	ارزیابی کردن
surveys	ارزیابی کردن
bolt [examine]	ارزیابی کردن
job evaluation	ارزیابی شغل
look into	ارزیابی کردن
scrutinize	ارزیابی کردن
evaluate	ارزیابی کردن
survey	ارزیابی کردن
ratable	قابل ارزیابی
holistic evalution	ارزیابی کلی
explore	ارزیابی کردن
inspect	ارزیابی کردن
investigate	ارزیابی کردن
examine	ارزیابی کردن
revaluation	ارزیابی مجدد
supplier evaluation	ارزیابی فروشنده
enquire into	ارزیابی کردن
determine	ارزیابی کردن
check	ارزیابی کردن
formative evaluation	ارزیابی تکوینی
summative evaluation	ارزیابی تلخیصی
study	ارزیابی کردن
analyze [American]	ارزیابی کردن
stock valuation	ارزیابی موجودی
evaluation score	نمره ارزیابی
assay	ارزیابی کردن
job costing	ارزیابی هزینه ها
dissect [analyse]	ارزیابی کردن
rate	ارزیابی کردن
rates	ارزیابی کردن
wrecks	خسارت وارداوردن
general damage	خسارت عمومی
lesion	جراحت خسارت
lesions	جراحت خسارت
averaged	خسارت بحری
civil injury	خسارت مدنی
claim of compensation	ادعای خسارت
general damage	خسارت کلی
wrecking	خسارت وارداوردن
damage	خسارت غرامت
g/a	خسارت کلی
wreck	خسارت وارداوردن
solatium	جبران خسارت
award of damages	جبران خسارت
average	خسارت بحری
averages	خسارت بحری
averaging	خسارت بحری
moral damage	خسارت معنوی
water damage	خسارت اب دیدگی
recuperation	جبران خسارت
costs	خسارت دادرسی
damaged	خسارت دیده
backwardation	خسارت دیرکرد
indemnification	تضمین خسارت
special damage	خسارت مخصوص
liquidated damages	خسارت نقدی
constructive total loss	خسارت کلی
sea water damage	خسارت اب دریا
material damage	خسارت مادی
consequential damages	خسارت غیرمستقیم
certificate of damage	گواهی خسارت
consequential damages	خسارت تبعی
recuperation	رفع خسارت
redress	جبران خسارت
redressed	جبران خسارت
redresses	جبران خسارت
total loss	خسارت کلی
tolls	تحمل خسارت
tolling	تحمل خسارت
recompensed	رفع خسارت
toll	تحمل خسارت
recompenses	رفع خسارت
proceeding for damage	دعوی خسارت
recompensing	رفع خسارت
do damage	خسارت زدن
to recover damages	خسارت گرفتن
partial loss	خسارت جزیی
particular average	خسارت خاص
willful misconduct	خسارت عمدی
damnify	خسارت زدن
particular average	خسارت جزئی
delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
average adjustment	تصفیه خسارت
loss	خسارت گمراهی
actual damage	خسارت واقعی
compensations	جبران خسارت
swooper	موجد خسارت
g/a	خسارت عمومی
blemished	خسارت واردکردن
blemishes	خسارت واردکردن
assumpsit	ادعای خسارت
blemishing	خسارت واردکردن
effective damage	خسارت موثر
compensation	جبران خسارت
fractional damage	خسارت جزئی
recompense	رفع خسارت
injury	اسیب خسارت
rate	سرعت ارزیابی کردن