Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
automatic terminal information service |
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین |
|
|
Other Matches |
|
heavy traffic |
ترافیک سنگین |
dense traffic |
ترافیک سنگین |
bandwidth |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
There is heavy traffic. |
ترافیک سنگین است. |
The traffic is heavy. |
ترافیک سنگین است. |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
serials |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن |
serial |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن |
slipped |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slip |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slips |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
submarine sanctuaries |
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی |
reserved area |
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه |
negative acknowledgement |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
summary areas |
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
text |
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات |
texts |
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات |
despatch |
عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی |
informatics |
دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال |
asr |
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند |
interactive |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
operate |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
Please send me information on ... |
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید. |
operated |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
operates |
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند |
road traffic |
ترافیک جاده ترافیک خیابان |
DSW |
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود |
agent |
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند |
frequency shift keying |
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود |
agents |
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند |
enclave economices |
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند |
gateway |
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد |
gateways |
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد |
connectivity |
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات |
sustained rate |
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم |
teletext |
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است |
radio data link |
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم |
turnaround document |
متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است |
arid erosion |
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب |
MIDI file |
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
base band |
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس |
baseband |
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس |
battery clamp |
ترمینالهای باطری |
generator terminal |
ترمینالهای ژنراتور |
communications terminal |
ترمینالهای ارتباطی |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
input pair of terminals |
زوج ترمینالهای اولیه |
window |
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
water terminal |
ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا |
associative storage |
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود |
polarities |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
polarity |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
cads |
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش |
cad |
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش |
dow jones information service |
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است |
attributing |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
derived information |
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار |
attribute |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
attributes |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
aperture card |
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد |
radar correlation |
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر |
database |
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on |
central |
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند |
databases |
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on |
firewall |
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی |
reversing |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverses |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverse |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reversed |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
trapdoors |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
trapdoor |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
automatic data processing |
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری |
tropical |
مناطق حاره |
association areas |
مناطق ارتباطی |
avernus |
مناطق جهنمی |
hazardous locations |
مناطق خطر |
cultivated areas |
مناطق مزروعی |
arctic regions |
مناطق قطبی |
wide area network |
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند |
xmodem |
پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون |
relays |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
messages |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
relay |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
message |
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود |
relayed |
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر |
overflow |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflowed |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
overflows |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
XON/XOFF |
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند |
jitter |
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند |
lockouts |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
lockout |
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه |
humid tropics |
مناطق حاره مرطوبی |
color zones |
مناطق گیرنده رنگ |
pantropical |
واقع در مناطق حاره |
havens |
مناطق امن دریایی |
cateran |
اهل مناطق مرتفع |
hinterlands |
مناطق داخلی کشور |
pantropic |
واقع در مناطق حاره |
hinterland |
مناطق داخلی کشور |
scrolls |
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد |
scroll |
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد |
constructive receipt billing |
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه |
asynchronous |
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند |
cyclic |
مداوم |
continuing |
مداوم |
constant |
مداوم |
unremitting |
مداوم |
continuous |
مداوم |
running |
مداوم |
sequential |
مداوم |
constants |
مداوم |
ongoing |
مداوم |
culturing |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
gap filler |
رادارمخصوص پوشش مناطق باز |
cultures |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
underdeveloped areas |
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت |
culture |
عوارض شهری مناطق شهرنشین |
life long education |
اموزش مداوم |
steadies |
پی درپی مداوم |
steady |
پی درپی مداوم |
steadying |
پی درپی مداوم |
steadiest |
پی درپی مداوم |
fluctuate |
تغییر مداوم |
stand |
دفاع مداوم |
sustained fire |
تیر مداوم |
continuous illumination |
روشنایی مداوم |
persistent |
پایا مداوم |
durably |
بطور مداوم |
steadied |
پی درپی مداوم |
steady state growth |
رشد مداوم |
fluctuated |
تغییر مداوم |
fluctuates |
تغییر مداوم |
discontinuous |
غیر مداوم |
sustaining growth |
رشد مداوم |
sustained rate |
نواخت مداوم |
sustained fire |
اتش مداوم |
continuous fire |
اتش مداوم |
sustained illumination |
روشنایی مداوم |
endurance time |
سرعت مداوم |
persistent inflation |
تورم مداوم |
drum roll |
ضربات مداوم |
halting |
غیر مداوم |
drum rolls |
ضربات مداوم |
running fire |
اتش مداوم |
poach |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
poached |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
poaches |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
zonation |
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی |
havens |
مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی |
liberated |
مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن |
rain forest |
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران |
traffic |
ترافیک |
trafficked |
ترافیک |
trafficking |
ترافیک |
traffics |
ترافیک |
primary |
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند |
regrade |
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت |
read time |
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری |
endurance time |
سرعت حداکثر مداوم |
continuous duty |
کار مداوم یکنواخت |
straight pool billiard |
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای |
steady state |
وضعیت بارشد مداوم |
stable |
مداوم محک کردن |
stables |
مداوم محک کردن |
assiduity |
توجه و دقت مداوم |
correct |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
corrects |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
correcting |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
basics |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
basic |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
traffic on public roads |
ترافیک [جاده] |
density of traffic |
تراکم ترافیک |
frequency of calls |
تراکم ترافیک |
street traffic |
ترافیک [جاده] |
telephone traffic recorder |
ثبات ترافیک |
induced traffic |
ترافیک القایی |
high speed traffic |
ترافیک سریع |
single lane [file] traffic |
ترافیک تک خطی |
traffic control |
کنترل ترافیک |
telephone traffic |
ترافیک تلفنی |
through traffic |
ترافیک ترانزیتی |
traffic flow |
کشش ترافیک |
traffic induit |
ترافیک القایی |
telecommunication traffic |
ترافیک مخابرات |
telecommunication traffic |
ترافیک ارتباطات |
connexions |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است |
connection |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است |
yak |
: بطور مداوم حرف زدن |
one-night stands |
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم |