English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
the above figures ارقام بالا
Other Matches
data ارقام
statistics ارقام
numerics ارقام
aggregates ارقام کلی
check digits ارقام تست
sales figure ارقام فروش
Roman numerals ارقام رومی
raw data ارقام خام
aggregate ارقام کلی
figures shift مبدله ارقام
equivalent binary digits ارقام دودویی هم ارز
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
significant digits ارقام معنی دار
digit span test ازمون فراخنای ارقام
decimal digit ارقام دستگاه دهدهی
digits محل ارقام در عدد
precision تعداد ارقام یک عدد
documented plan figures ارقام مستند برنامه
manipulation ارقام راجابجا کردن
digit محل ارقام در عدد
notations نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
items تعداد حروف و ارقام در داده
bytes گروهی از بیتها یا ارقام باینری
notation نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
byte گروهی از بیتها یا ارقام باینری
item تعداد حروف و ارقام در داده
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
naturals نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
check book کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
natural نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
stat [on something] ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
normalization تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
notations سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
erasing قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
bcd نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
erases قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erased قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
erase قرار دادن تمام ارقام در فضای ذخیره سازی به صفر
texts فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
text فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
scalogram نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
partial carry فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
binary coded decimal سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
mask الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
masks الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
truncates انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncated انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncating انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncate انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
zero compression روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
on high در بالا
upping بالا
upped رو به بالا
overhead سر بالا
up بالا
ascendency بالا
overhead بالا
up رو به بالا
upped بالا
uppermost از بالا
upping رو به بالا
outreach بالا
balcony لژ بالا
overtones بالا تن
overtone بالا تن
superincumbent از بالا
up stairs بالا
up there ان بالا
at a great age در سن بالا یی
aloft بالا
upside بالا
upper limit حد بالا
ascendancy بالا
top بالا
balconies لژ بالا
upper بالا
atop بالا
above در بالا
highest بالا
high بالا
highs بالا
headwater بالا اب
over بالا
in old age [in great age] در سن بالا
galleries لژ بالا
aweigh بالا
lever bridge پل بالا رو
gallery لژ بالا
over- بالا
topside قسمت بالا
topmast دکل بالا
high frequency بسامد بالا
top pour ریختن از بالا
top cast ریختن از بالا
the upper storey اشکوب بالا
topsides قسمت بالا
rally بالا بردن قی مت
rallies بالا بردن قی مت
rallied بالا بردن قی مت
soars بالا رفتن
ascending بالا رونده
raising بالا اوردن
shoot forth بالا جستن
shoot out بالا جستن
high contrast تغایر بالا
to bring up بالا اوردن
to cast the g. بالا اوردن
to fetch up بالا اوردن
to puff out بالا امدن
they were filfty at the outsid دست بالا
to puff up بالا امدن
to set in بالا امدن
lifting device ابزار بالا بر
top carriage قنداق بالا
high efficiency راندمان بالا
soared بالا رفتن
soar بالا رفتن
shoot-outs بالا جستن
shoot-out بالا جستن
booster بالا برنده
boosters بالا برنده
upgrade بالا بردن
toss your oars پارو بالا
unfield میدان بالا
up and down بالا و پایین
head piece قسمت بالا
h.f. فرکانس بالا
lift جر ثقیل بالا بر
uplifter بالا برنده
upper beam تیر بالا
face up feed خورد رو به بالا
upraise بالا بردن
ascendance بالا رفتن
upper bound کران بالا
ascendent بالا رونده
ascensive بالا رونده
at the utmost دست بالا
upgrade از درجه بالا
upgrade بطرف بالا
high burst ترکش بالا
upgrading بطرف بالا
upgrading از درجه بالا
upgrading بالا بردن
upgrades بطرف بالا
abovestairs طبقه بالا
upgrades از درجه بالا
heave in بالا کشیدن
heave away بالا بکشید
upgrades بالا بردن
upgraded بطرف بالا
upgraded از درجه بالا
upgraded بالا بردن
bottom up از پایین به بالا
raise بالا بردن
plan view نمای بالا
high storage انباره بالا
pushup بالا فشردنی
radio frequency فرکانس بالا
toss بالا انداختن
tossed بالا انداختن
regorge بالا اوردن
tosses بالا انداختن
upheavals بالا امدن
tossing بالا انداختن
high resolution وضوح بالا
upheaval بالا امدن
res noitaloseR بالا
high precison دقت بالا
promoting بالا بردن
promotes بالا بردن
plan view دید از بالا
spec مشخصات بالا
raise بالا کشیدن
raises بالا بردن
raises بالا کشیدن
mountant بالا رونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com