English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English Persian
transverse reinforcement ارماتور عرضی
Other Matches
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
reinforcement ارماتور
armature ارماتور
binding reiforcement ارماتور دورپیچی
continuous reinforcecement ارماتور ممتد
suspension reinforcement ارماتور معلق
longitudinal reinforcement ارماتور طولی
reinforced grillage ارماتور مشبک فلزی
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
plain concrete بتن بدون ارماتور
orthogonal mesh reinforcement شبکه ارماتور عمود برهم
uncurtailed bars ارماتور بدون تقلیل مقطع
concrete steel سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
transect بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
crosses عرضی
crosser عرضی
crossest عرضی
traverse عرضی
crossbars خط عرضی
traversed عرضی
traverses عرضی
lateral عرضی
crossbar خط عرضی
cross عرضی
transverse عرضی
traversing عرضی
lateral forces نیروهای عرضی
cross piece تیر عرضی
cross linking اتصال عرضی
horizontal plane صفحه عرضی
cross hole سوراخ عرضی
cross fall شیب عرضی
cross cut برش عرضی
cross feed تغذیه عرضی
cross roll نورد عرضی
lateral route جاده عرضی
transverse plane صفحه عرضی
deflection sweep درو عرضی
cross trail جاده عرضی
crossed belt تسمه عرضی
cross traverse تراورس عرضی
cross section نیمرخ عرضی
cross section برش عرضی
cross section مقطع عرضی
lateral shifts تغییرات عرضی
lateral stability پایداری عرضی
lateral tell سبقت عرضی
transverse acceleration شتاب عرضی
transverse axis محور عرضی
transverse bracing تقویت عرضی
transverse bulkhead تیغه عرضی
transverse crack ترک عرضی
transverse joint درز عرضی
transverse scale مقیاس عرضی
transverse section مقطع عرضی
transverse stress تنش عرضی
transverse wave موج عرضی
traversing fire اتش عرضی
transversal wave موج عرضی
transversal section برش عرضی
latitude band کمربند عرضی
latitude band نوار عرضی
leak coil بوبین عرضی
northing مختصات عرضی
transverse valley دره عرضی
radial load بار عرضی
radial play بازی عرضی
sag rod مهار عرضی
sagrod مهار عرضی
shape of cross section نیمرخ عرضی
sides way نوسان عرضی
square ball پاس عرضی
transection برش عرضی
trimmed joist تیر عرضی
cross compartment دهلیز عرضی
frame دنده عرضی
profile مقطع عرضی
accident صفت عرضی
accidents صفت عرضی
transverse fault گسل عرضی
timber دنده عرضی
accidentalism فلسفهء عرضی
accidentalism فلسفه عرضی
abeam جهت عرضی
axis خط طولی یا عرضی
phenomenally عارضی عرضی
phenomenal عارضی عرضی
athwart به طور عرضی
baselinesman خط نگهدار خط عرضی
cross head تیر عرضی
cross brace گیره عرضی
cross brace مهار عرضی
profiles مقطع عرضی
cross beam تیر عرضی
profiling مقطع عرضی
profiled مقطع عرضی
collateral ganglia عقدههای عرضی
moduler ratio نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
brace تیر تقویت عرضی
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
traverse حرکت عرضی یا مورب
northing محور عرضی نقشه
traversed حرکت عرضی یا مورب
y axis محور عرضی مختصات
section of valley نیمرخ عرضی دره
valley cross section نیمرخ عرضی دره
braced تیر تقویت عرضی
shrouds بکسلهای عرضی ناو
transverse test specimen نمونه ازمایش عرضی
accidental غیر مترقبه عرضی
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
transverse cardan shaft محور کاردان عرضی
transverse bending test ازمایش خمش عرضی
counter-brace تیر تقویت عرضی
transection برش یا مقطع عرضی
swinging of flow نوسانات عرضی جریان
transverse fatigue test ازمایش خستگی عرضی
traverses حرکت عرضی یا مورب
thwart نشیمنگاه عرضی قایق
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
crossing target هدفهای متحرک عرضی
backward pass پاس عرضی یا به عقب
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross tree رابط عرضی دکلها
cross barred دارای میلههای عرضی
career courses دورههای عرضی نظامی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
cross section سطح مقطع عرضی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
cross slide کشوی لغزنده عرضی
cross sectional data دادههای برش عرضی
enfilade درو عرضی کردن
cross level buble حباب تراز عرضی
traversing حرکت عرضی یا مورب
rafter تیر عرضی طاق
rafters تیر عرضی طاق
latitude band نوار عرضی زمینی
thwarted نشیمنگاه عرضی قایق
cross hole nut مهره با سوراخ عرضی
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
cross-gable [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
cross trail جاده سرتاسری عرضی در منطقه
keel ستون عرضی مرکزی ناو
cross folding test ازمایش چین خوردگی عرضی
tumple گردش حول محور عرضی
I have nothing more to say . دیگر عرضی نیست ( ندارم )
keels ستون عرضی مرکزی ناو
terete استوانهای شکل در برش عرضی
lateral tell پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggles میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggle میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
stocked ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
fishbone mine سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
Dudley carpet فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com