Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
latitude
ازادی عمل وسعت
latitudes
ازادی عمل وسعت
Other Matches
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
expanse
وسعت
sizes
وسعت
size
وسعت
floorage
وسعت کف
extensiveness
وسعت
vastitude
وسعت
vastity
وسعت
scope
وسعت
tracts
حد وسعت
tract
حد وسعت
expanses
وسعت
gamut
وسعت
purview
وسعت
roominess
وسعت
spaciousness
وسعت
extent
وسعت
amphleness
وسعت
largeness
وسعت
broadness
وسعت
expansion
وسعت
space
وسعت
horizon
وسعت
horizons
وسعت
comprehensiveness
وسعت
immenseness
وسعت
spreads
وسعت
spread
وسعت
spaces
وسعت
to the tune of
<idiom>
به وسعت
vastness
وسعت
capaciousness
وسعت
reaches
وسعت حدود
compass
وسعت دایره
liberalism
وسعت نظر
amplified
وسعت دادن
amplify
وسعت دادن
breadth
وسعت نظر
reached
وسعت حدود
reach
وسعت حدود
ambit
وسعت محوطه
ranges
حدود وسعت
range
حدود وسعت
amplifying
وسعت دادن
ranged
حدود وسعت
reaching
وسعت حدود
your vocabulary is limited
وسعت لغت
airt
یک چهارم وسعت
expansiveness
وسعت جامعیت
scale of project
وسعت طرح
forestation
وسعت جنگل
amplifies
وسعت دادن
limit
اندازه وسعت
tethered
وسعت افسار کردن
tether
وسعت افسار کردن
tethering
وسعت افسار کردن
tethers
وسعت افسار کردن
breadth of mind
بزرگی یا وسعت فکر
largess
مساعدت وسعت نظر
width
وسعت چیز پهن
acreage
وسعت زمین به جریب
latitudinarianism
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
sweep
وسعت میدان دید جارو
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
liberty
ازادی
emancipation
ازادی
liberal
ازادی
freeness
ازادی
liberals
ازادی
enfranchisement
ازادی
options
ازادی
option
ازادی
manumission
ازادی
released
ازادی
freedoms
ازادی
releases
ازادی
independence
ازادی
freedom
ازادی
liberation
ازادی
openness
ازادی
indpendence
ازادی
insubjection
ازادی
large n
ازادی
liberticide
ازادی کش
liberties
ازادی
release
ازادی
looseness
ازادی
immunity
ازادی
emancipatory
ازادی بخش
degree of freedom
درجه ازادی
elbow room
ازادی عمل
edict of emancipation
منشور ازادی
degrees of freedom
درجات ازادی
economic freedom
ازادی اقتصادی
freedom of trade
ازادی تجارت
liberty party
حزب ازادی
freedom to choose
ازادی در انتخاب
freedom of the press
ازادی نگارش
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of seas
ازادی دریاها
freedom of experssion
ازادی بیان
manumission
ازادی برده
freedom of enterprise
ازادی تجارت
freedom of choice
ازادی انتخاب
manumit
ازادی بخشیدن
market freedom
ازادی بازار
market freedom
ازادی تجاری
medal of freedom
مدال ازادی
freedom of belief
ازادی عقیده
probational
ازادی بقیدالتزام
statue of liberty
مجسمه ازادی
the champion of liberty
مدافع ازادی
liberty of the press
ازادی مطبوعات
liberator
ازادی بخش
elbowroom
ازادی عمل
parole
ازادی مشروط
free will
ازادی اراده
liberators
ازادی بخش
laissez-faire
ازادی تجارت
probation
ازادی مشروط
toleration
ازادی ازادگی
civil liberties
ازادی مدنی
civil liberty
ازادی مدنی
paroles
ازادی مشروط
habeas corpus
حکم ازادی
relief
فراغت ازادی
liberally
ازادی خواهانه
conditional discharge
ازادی مشروط
catholicity
ازادی فکر
freehand
ازادی عمل
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
free enterprise
ازادی اقتصادی
paroled
ازادی مشروط
paroling
ازادی مشروط
freehand
ازادی در تصمیم
probation
ازادی بقیدالتزام
libertarian
طرفدار ازادی اراده
libertarians
طرفدار ازادی اراده
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
probationary period
دوره ازادی مشروط
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
liberalism
اصول ازادی خواهی
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
free thinking
ازادی از قیود مذهب
laissez-faire
ازادی کسب و کار
liberal
ازادی خواه زیاد
free thought
ازادی فکر لامذهب
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
liberals
ازادی خواه زیاد
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
jubilees
روز ازادی سال ویژه
scope
میدان دید ازادی عمل
jubilee
روز ازادی سال ویژه
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroles
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
convertibility
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com